فعل زاد و امر و مضارع آن همه در قرآن متعدّى آمده مگر آيه «وَأَرْسَلْناهُ إِلى
مِائَةِ أَلْفٍ أَوْيَزِيدُونَ»صافات: 147. كه لازم است.
ازدياد مثل زاد لازم و متعدى آمده است (اقرب) ولى در قرآن مجيد تمام
موارد آن متعدى بكار رفته است مثل «وَازْدَادُواتِسْعاً»كهف: 25. «ثُمَازْدادُواكُفْراً»آل عمران: 90.
«نَزْدادُكَيْلَ بَعِيرٍ ...»يوسف: 65.
مزيد هم اسم مفعول آمده و هم مصدر ميمى (اقرب) «يَوْمَنَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْمَزِيدٍ»ق: 30.
ظاهرا مراد از مزيد اسم مفعول باشد يعنى: ميگويد آيا بيشتر هست؟ «لَهُمْما يَشاؤُنَ فِيها وَ
لَدَيْنامَزِيدٌ»ق: 35.
اين آيه نظير سابق است.
«وَأَرْسَلْناهُ إِلى
مِائَةِ أَلْفٍ أَوْيَزِيدُونَ»صافات: 147. حضرت صادق عليه السّلام آنرا «وَيَزِيدُونَ» خوانده (مجمع) اين شايد از آنجهت است كه پيوسته جمعيّت بيشتر ميشدند
زيرا جمعيّت يك جامعه در يك حال نيست و اغلب رو بافزايش است. و شايد اگر «او» باشد باز مبيّن اين نكته باشد. بعقيده الميزان «او» در
مقام ترقّى است و معنى بل ميدهد.
37. مراد
از زيد در آيه زيد بن حارثه پسر خوانده رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است.
حضرت دختر عمّه خويش زينب را بر او تزويج كرد ولى نتوانستند الفت
بكنند سرانجام زيد او را طلاق داد و حضرت او را بزنى گرفت و خواست رسم جاهليّت را
كه زن پسر خوانده را بر شخص حرام ميدانستند بشكند.
مردم در اين باره داد و بيداد راه انداختند تا آيه نازل شد كه: ما
زينب را بعد از طلاق زيد بر تو تزويج كرديم تا مؤمنان را در خصوص ازدواج با زنان