3. ظاهر
آيه مخصوصا ذيل آن روشن ميكند كه مراد از آن حكم تحريمى است هر چند صدر آن بصورت
خبر آمده است و خلاصه معنى آن با ملاحظه تفسير اهل بيت عليهما السلام آنست مرد
زناكار هر گاه بزنا شهرت يافت و بر او اقامه حدّ شد تا توبه نكرده بر او جز نكاح
زانيه و مشركه حرام است همچنين است زن زناكار اگر توبه نكند جز زانى و مشرك
نميتواند او را نكاح كند (از الميزان).
در «بخس» گذشت كه در نقص كمّى و كيفى هر دو
بكار ميرود شايد مراد از آن در آيه نقص كيفى باشد در اين صورت «دَراهِمَمَعْدُودَةٍ»نقص كمّى آنرا ميرساند. و ايضا
بنظر ميايد ضمير «فيه» بيوسف بر گردد نه به «ثمن» يعنى: او را بقيمت معيوب و درمى چند فروختند و درباره وى بى اعتنا
بودند همين قدر ميخواستند كه پولى بكف آرند و اگر بى اعتنا نبودند بقيمت ارزان
نمىفروختند.
اين كلمه فقط يكدفعه در قرآن مجيد آمده است و زهد كه اين همه تعريف
دارد همان بى اعتنائى بدنيا است كه فرموده «لِكَيْلاتَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ»حديد:
23. زاهد
كسى است كه بآمدن و رفتن دنيا بى اعتنا باشد. كار كند، تلاش نمايد، استفاده كند
ولى در عين حال بدنيا بى اعتنا باشد.
زهر: «وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ
إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْزَهْرَةَالْحَياةِ الدُّنْيا»طه: 131. در مجمع گويد:زَهْرَةَ الْحَياةِ
الدُّنْيازيبائى
آن است و زهرة (بفتح هاء) نيز جايز است و زهره غنچهاى است كه با صفا نمايد و از
آنجهت بهر چيز نورانى زاهر گويد و معنى حديث در وصف حضرت رسول صلى اللّه عليه و
آله