زلزال:اضطراب و حركت «هُنالِكَابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوازِلْزالًاشَدِيداً»احزاب: 11. آنجا مؤمنان امتحان
شدند و شديدا مضطرب گرديدند. زلزله حركت زمين است «إِنَّزَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ»حج: 1.
«إِذازُلْزِلَتِالْأَرْضُزِلْزالَها»زلزله: 1.
بعقيده راغب تكرار حروف آن دلالت بر تكرار فعل دارد.
زلف:نزديك شدن. و مقدم گشتن در اقرب آمده «زَلَفَزَلْفاًوزَلِيفاً:
تقدم و تقرب» در نهايه گويد: اصل آن نزديك و مقدم گشتن است. در صحاح
گويد:أَزْلَفَهُأي قَرَّبَه».
در قرآن مجيد. مطلق نزديك شدن و نيز بمعنى تقرب و منزلت آمده است در
مجمع شعرى در اين باره آورده است:
و كلّ يوم مضى او ليلة سلفت
فيها النّفوس الى
الاجالتَزْدَلِفُ
يعنى در هر روز و شبى كه ميگذرد مردم باجلها نزديك ميشوند.
«وَأُزْلِفَتِالْجَنَّةُ
لِلْمُتَّقِينَ»شعراء: 90، ق: 31. بهشت بپرهيزكاران نزديك گرديد. «وَأَزْلَفْناثَمَّ الْآخَرِينَ»شعراء: 64. ديگران را بآنجا نزديك
كرديم. بعضى آنرا بمعنى جمع دانسته و گفته ديگران را در آنجا جمع كرديم و گفتهاند
ليله مزدلفه يعنى شب اجتماع ولى طبرسى آنرا نزديك كردن گفته و مزدلفه را نيز از آن
گرفته است.
زلفى در قرآن مصدر آمده بمعنى نزديكى و تقرب و هم اسم مصدر آمده بمعنى
منزلت و مقام. مثل «مانَعْبُدُهُمْ إِلَّا
لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِزُلْفى ...»زمر: 3.
زلفى مفعول مطلق است براى «يقرّبونا» تقدير چنين ميشود «الاليقربونا الى اللّه تقريبا» همچنين آيه «وَما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ
عِنْدَنازُلْفى ...»سباء: 37.
و مثل «وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنالَزُلْفىوَ حُسْنَ مَآبٍ»ص: 25 و 40. و در اين دو آيه اسم
مصدر است بمعنى مقام و منزلت.
اقرب الموارد گويد: الف آن براى تأنيث است و آنرا در آيه سباء كه
گذشت مصدر گفته و گويد بعضى آنرا