آن و نيز براى توزيع و مصرف آن مأمورانى از طرف خود تعيين كند چنانكه
رويّه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله چنين بوده است. در اين صورت نه فقير ميداند
مال كدام كس را ميخورد و نه زكوة دهنده ميداند كه زكوتش در اختيار كدام كس قرار
داده شد بلكه حاكم شرع خود بوضع مستمندان رسيدگى ميكند و كار آنها را روبراه
ميسازد و در اين كار مأموران زكوة براى خود از آن حقوق بر ميدارند.
4- مؤلفة
قلوبهم يعنى كسانيكه قلوبشان تأليف شده و آنها مردمان غير مسلماناند كه براى
خوشبين بودن باسلام ميشود بآنها از زكوة داد مثلا در كشورى غير مسلمان زلزلهاى
اتفاق افتاده و عدّهاى بى خانمان شدهاند ميشود بآنها از زكوة كمك كرد تا باسلام
خوشبين باشند و يا ميشود مبلغى از زكوة بيكى از بيمارستانهاى آن كشور براى تداوى
بيماران ارسال كرد بدين طريق ملاحظه ميشود كه اسلام براى جهانيان فكر كرده و راه
باز نموده است نه فقط براى مسلمان فقير.
5- رقاب.
آنان بردگاناند كه از مال زكوة ميشود آنها را خريد و آزاد كرد.
6- غارمين.
قرضداران. اگر كسى باشد كه درآمدش بمخارجش كفايت كند ولى قرضى دارد كه نميتواند
آنرا بدهد. قرض او از زكوة ادا ميشود.
7- فى
سبيل اللّه مراد از آن هر كار عام المنفعة است كه بدرد مردم ميخورد از قبيل راهها،
پلها، بيمارستانها، درمانگاهها، مساجد و غيره. كه محل مصرف زكوةاند.
8- ابن
سبيل شخص غريبيكه در غربت مال خود را از دست داده و يا تمام شده و معطل مانده است
از سهم زكوة بمحلش فرستاده ميشود.
بدين طريق خواهيم ديد زكوة و انفاق در پر كردن شكاف جامعه سهم بسزائى
دارد اگر روى حساب منظم و دقيق جمع آورى و توزيع شود بيشتر مشكلات را حل خواهد
كرد.