ص 174 باب «ذكرقتل زكريا» ميگويد: چون يحيى كشته شد پدرش زكريّا فرار كرد و داخل
باغى در بيت المقدس گرديد پادشاه در پى او فرستاد. درختى زكريا را خواند و گفت اى
پيامبر خدا پيش من بيا چون زكريّا آمد درخت از وسط پاره شد و زكريا درون آن قرار
گرفت سپس درخت بهم متصل گرديد شيطان طرف لباس او را گرفته بيرون كشيد تا مدركى بر
گفته خويش داشته باشد.
آنگاه بمأموران شاه گفت: زكريّا ميان اين درخت رفته اينهم حاشيه لباس
اوست. درخت را با تير دو نصف كردند و با منشار (اره بزرگ) آنرا بريدند زكريّا مرد.
عبد الوهاب نجّار ذيل اين قصّه ميگويد: اين سخن محض افتراست چه
فائدهايست در رفتن بدرون درخت با آنكه طرف لباسش بيرون خواهد ماند. اين بلا شك
دسيسهايست براى اعظام ابليس و عجب اينجاست كه اين ناپسندها بكتب اسلامى راه يافته
است آفرين بر قرآن عظيم كه از هر گونه سخن سبك خالى است.
نام زكريّا در آيات قرآن بقرار ذيل است:
آل عمران: 37- 38.
انعام: 85.
مريم: 2- 7.
انبياء: 89.
زكو:اصل زكوة چنانكه طبرسى و راغب گفته بمعنى نموّ و زيادت است همچنين
است قول قاموس و اقرب و صحاح زكاء را نمو كردن گفته است. «زَكَاالزَّرْعُيَزْكُوزَكَاءًنَمَا».
على هذا زكو و زكاء مصدر و زكوة اسم مصدر است «وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُواالزَّكاةَ»بقره: 43.
ولى ابن اثير در نهايه ميگويد: زكوة از اسماء مشتركه است و بر عين و معنى هر دو
اطلاق ميشود. آيه «وَحَناناً مِنْ لَدُنَّا وَزَكاةً»كه خواهد
آمد مؤيد قول ابن اثير است.