الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبِّي
لَتُبْعَثُنَّ»تغابن: 7. كفّار بدروغ گفتند كه هرگز بر انگيخته نميشوند بگو قسم
بپروردگارم حتما حتما بر انگيخته خواهيد شد.
در قاموس گويد: زعم بمعنى قول باطل و كذب و قول حق است در هر دو ضد
بكار ميرود و بيشتر در شىء مشكوك استعمال ميشود. در اقرب الموارد افزوده: از عادت
عرب است هر دروغگو كه پيششان سخنى گويد، گويند فلانى زعم كرد و در قرآن هر جا در
ذم قائلين آمده است.
راغب ميگويد: آن حكايت قولى است كه در آن احتمال دروغ است «قُلِادْعُوا الَّذِينَزَعَمْتُمْمِنْ دُونِ اللَّهِ»سباء: 22. بگو بخوانيد آنانرا كه
بباطل معبود خوانديد. «أَوْتُسْقِطَ السَّماءَ كَمازَعَمْتَعَلَيْنا كِسَفاً ...»اسراء:
92.
يا آسمانرا چنانكه ادعا كردهاى پاره پاره بر ما فرود آوردى.
زعيم بمعنى كفيل و عهدهدار است طبرسى گفته زعيم، كفيل و ضمين نظير
هماند و نيز زعيم بمعنى رئيس است راغب در تقريب آن گويد: چون عقيده بر اين است كه
قول رئيس و كفيل محل احتمال كذب است «وَلِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِزَعِيمٌ»يوسف: 72.
هر كه آنرا بياورد براى اوست بار شترى و من بآن بار ضامنم كه باو
داده شود و يا باو كفيلم كه عذابش نكنند.
«سَلْهُمْأَيُّهُمْ بِذلِكَزَعِيمٌ»قلم: 40.
زعيم در آيه شايد بمعنى متعهد و يا باطل گو باشد. در مجمع آنرا كفيل
گفته. و گويد: بپرس كدامشان متعهد است كه روز قيامت براى آنهاست آنچه براى مؤمنان
است. در نهج- البلاغه خطبه 16 آمده
زفر:زفر و زفير خارج كردن نفس است پس از بدرون كشيدن آن يعنى بازدم
(قاموس، اقرب) طبرسى و راغب بعكس گفتهاند عبارت مجمع چنين است «الزَّفِيرُتَرْدِيدُ النَّفَسِ مع الصوت من
الحزن حتى تنتفخ الضلوع» زفير نفس كشيدن است از اندوه كه