بنظر ميايد مراد ياد آورى است و شايد اعم باشد. صحبت درباره «تذكرة» گذشت و خواهد آمد.
«فَاذْكُرُونِيأَذْكُرْكُمْ ...»بقره:
152. ظاهرا
اعم مراد است و آيه عجيب و نويد بخشى است هر كه خدا را ياد كند خدا او را حتما ياد
خواهد فرمود «إِنَّاللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ».
«فَإِنِّينَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْأَذْكُرَهُ ...»كهف: 63
مراد از ذكر در آيه يادآورى است زيرا با نسيان مقابل آمده است.
«وَلا تَأْكُلُوا مِمَّا
لَمْيُذْكَرِاسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ
وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ.»انعام:
121 ذبيحهايكه وقت ذبح آن نام خدا برده نشود خوردن آن حرام و در اين آيه از اكل
آن نهى شده است و در «ذكّى» خواهد آمد انشاء اللّه.
* «أَنْتَضِلَّ إِحْداهُمافَتُذَكِّرَإِحْداهُمَا الْأُخْرى»بقره: 282. تذكره بمعنى پند دادن و
چيزى را ياد كسى انداختن است طبرسى در ذيل آيه فوق گفته:
ذكر متعدى بيك مفعول است و اگر بباب افعال يا تفعيل بردى متعدى بدو
مفعول شود معنى آيه چنين است:
اگر يكى از آندو زن فراموش كند ديگرى شهادت را بياد او آورد.
«فَذَكِّرْبِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ
وَعِيدِ»ق:
45. «وَذَكِّرْفَإِنَّ الذِّكْرى
تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ»ذاريات: 55. تذكر در اين آيات و نظاير آنها بمعنى ياد آورى و پند
دادن است.
* «أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ مايَتَذَكَّرُفِيهِ مَنْتَذَكَّرَوَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ»فاطر: 37 تذكّر چنانكه گفته شد
بمعنى توجّه و ياد آورى و پند گرفتن است شايد مراد از آن ياد آورى پى در پى باشد
كه يكى از معانى تفعّل است در آيات «وَمايَذَّكَّرُإِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ»ال عمران 7 «وَلِيَذَّكَّرَأُولُوا الْأَلْبابِ»ابراهيم: 52.