است زبر بر وزن فلس بمعنى نوشتن و غيره است «زَبَرْتُالْكِتَابَ: كَتَبْتُهُ» (اقرب).
در دو آيه از قرآن كتاب با زبر توأم آمده است «جاؤُبِالْبَيِّناتِ وَالزُّبُرِوَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ»آل عمران:
184.
«جاءَتْهُمْرُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَبِالزُّبُرِوَ بِالْكِتابِ
الْمُنِيرِ»فاطر:
25. طبرسى فرموده زبر گفتن نسبت بمواعظ و كتاب گفتن نسبت بتأليف حروف آن است، اين
بنظر نگارنده بعيد است حال آنكه خودش زبور را كتاب حكمت معنى كرده لازم بود ميان.
زبر و كتاب فرق گذارد. بيضاوى گفته زبور مخصوص است بكتاب حكمتها و كتاب در عرف
قرآن آن است كه حاوى احكام و شرايع باشد. در صافى نيز زبر را كتاب مواعظ و حكم و
كتاب را كتاب شريعت خوانده است الميزان نيز نزديك بآن ميگويد.
بنظر ميآيد كه زبر همانطور كه نقل شد كتاب مواعظ باشد كه بسيارى از
پيامبران احكام و شريعت پيغمبر سابق را تبليغ كرده و از خود فقط مواعظ و حكمتها
مياوردند. ايضا بنظر ميايد در آياتيكه حكمت و كتاب آمده مثل «وَما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ»بقره: 231. مراد از حكمت همان زبر
است كه در آيات ديگر آمده است.
«آتُونِيزُبَرَالْحَدِيدِ حَتَّى إِذا
ساوى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا ...»كهف: 96. زبر بضمّ (ز) و فتح (ب) جمع زبره بر وزن عقده است و آن
بمعنى تكه بزرگ آهن است (مفردات اقرب) يعنى تكههاى بزرگ آهن را پيش من آوريد تا
چون ميان دو لبه كوه را مساوى كرد گفت در آن بدميد.
«فَتَقَطَّعُواأَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْزُبُراً ...»مؤمنون:
53. زبر در آيه احتمال دارد جمع زبور باشد يعنى كارشان را تكّه تكّه كرده بصورت
كتابها در آوردند و شايد جمع زبره باشد كه از اقرب نقل شد در آنصورت بقول راغب
مراد از آن بطور استعاره احزاب است يعنى امرشان را جدا كرده و حزبها شدند.