19. از
حالى بحالى ميافتيد و از درجهاى بدرجهاى بالا ميرويد. ظاهرا مراد اطوار حيات و
مرگ و بعث است. مثل «وَكُنْتُمْ أَمْواتاً
فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»بقره: 28.
ركد:ايستادن «إِنْيَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَرَواكِدَعَلى ظَهْرِهِ»شورى: 33. رواكد جمع راكد يا راكده
است در «بحر». گذشت كه ظاهرا مراد از
رواكد نهرهاى دريائى است بآنجا رجوع شود. رواكد فقط يكبار در قرآن آمده است.
ركز: (بكسر
اوّل) صوت خفى (كمترين صدا) چنانكه در مجمع و مفردات و اقرب آمده «وَكَمْ أَهْلَكْنا
قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْرِكْزاً»مريم: 98.
چه بسا از مردميكه پيش از آنها هلاك كرديم آيا كسى از آنها را مىبينى و يا كمترين
صدائى از آنها مىشنوى؟! اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.
ركس: (بفتح
ر) سرنگون كردن در مفردات و اقرب گويد: «قلبالشيء على رأسه و ردّ اوله الى آخره» ركس و اركس هر دو بيك معنى است
(اقرب) «فَمالَكُمْ فِي
الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُأَرْكَسَهُمْبِما كَسَبُوا»نساء: 88.
يعنى چرا درباره منافقان دو گروه شدهايد گروهى صلاح را در مدارا با
آنها ميداند و گروهى ببيزارى از آنها دعوت ميكند حال آنكه خدا سرنگونشان كرده
(ديگر بهدايت بر نميگردند) «كُلَّمارُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِأُرْكِسُوافِيها ...»نساء: 91.
هر وقت بفتنه رانده شوند بسر در آن افتند (و طالب آن باشند) در نهج البلاغه خطبه
179 آمده
«وَارْتِكَاسُهُمْفِي الضَّلَالِ وَ
الْعَمَى».
يعنى سرنگون شدنشان در گمراهى و سرگردانى. و در نامه 45 درباره معاويه
فرموده