و گاهى مراد از آن انتظار است و آن در صورتى است كه از باب افتعال
باشد نحو «فَارْتَقِبْإِنَّهُمْمُرْتَقِبُونَ»دخان: 59. «فَارْتَقِبْيَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ
بِدُخانٍ مُبِينٍ»دخان: 10.
رقيب در آيه «وَارْتَقِبُواإِنِّي مَعَكُمْرَقِيبٌ»هود: 93 بمعنى منتظر است.
تَرَقَّبَبمعنى انتظار است (مجمع- صحاح) راغب آنرا احتراز گفته «فَأَصْبَحَفِي الْمَدِينَةِ خائِفاًيَتَرَقَّبُ»قصص: 18.
يعنى موسى صبح كرد در حاليكه ترسان بود و انتظار ميكشيد كه قتل قبطى چه سر و صدائى
ايجاد خواهد كرد و آيا خواهند دانست كه او كشته است يا نه؟ «فَخَرَجَمِنْها خائِفاًيَتَرَقَّبُ»قصص: 21. از شهر خارج شد و بيمناك بود و انتظار داشت كه تعقيبش كنند.
و بقول راغب از روشن شدن قضيّه احتراز داشت و نيز احتراز داشت كه
شناخته شود.
رقبه:گردن. ولى در متعارف مراد از آن برده است چنانكه از رأس و ظهر مركوب
اراده ميكنند (راغب) «وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً
خَطَأً فَتَحْرِيرُرَقَبَةٍمُؤْمِنَةٍ»نساء: 92. هر كه مؤمنى را بخطا بكشد بر اوست آزاد كردن يك بنده مؤمن.
اطلاق رقبه بر مملوك تسميه شيىء بنام اشرف اجزاء آن است (اقرب) جمع
آن رقاب است «وَالْمُؤَلَّفَةِ
قُلُوبُهُمْ وَ فِيالرِّقابِ»توبه: 60. منظور غلامان و كنيزانى است كه از مال زكوة آزاد ميشوند در
آيه «فَإِذالَقِيتُمُ الَّذِينَ
كَفَرُوا فَضَرْبَالرِّقابِ»محمد:
4. منظور
گردنها است.
رقيب:از اسماء حسناى خداوندى است و بمعنى حافظ اعمال است طبرسى گويد:
حافظى كه هيچ چيز از او پوشيده نيست صدوق در توحيد خود گفته: رقيب يعنى حافظ و
فعيل بمعنى فاعل است.
ناگفته نماند: رقيب در قرآن فقط در سه محل درباره خداوند سبحان بكار
رفته كه نقل ميشود: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي
تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ