ذال:نهمين
حرف از حروف الفباى عربى و يازدهمين حرف الفباى فارسى است و جزء كلمه واقع ميشود،
بتنهائى معنائى ندارد و در حساب ابجد بجاى هفتصد است.
ذا
اسم اشاره است و با آن بمفرد مذكر نزديك اشاره ميشود و چون هاء تنبيه
بر آن داخل شود گويند: هذا. مثل «هذايَوْمُ لا يَنْطِقُونَ»مرسلات: 35 «هذايَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ»مرسلات: 38، تثنيه آن در حال رفع
ذان و در نصب و جرّ ذين است.
ذا گاهى بمعنى الّذى ميايد و آن در صورتى است كه بعد از ما و من
استفهام باشد مثل «ماذاقالَ آنِفاً»محمد: 16 يعنى «ماالذى قال آنفا» و مثل «مَنْذَابِالدَّارِ» يعنى كيست آنكه در
خانه است و گاهى «مَاذَا» مجموعا بمعنى استفهام ميايد در آياتى نظير «يَسْئَلُونَكَماذايُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ»بقره: 219 «يَسْئَلُونَكَماذاأُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ»مائده: 4 «وَإِذا قِيلَ لَهُمْ ماذاأَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»نحل: 24.
احتمال دارد كه «ما» موصول
و «ذا» صله آن باشد بمعنى «يسئلونكأى الذى ينفقون» و احتمال دارد كه «ماذا» مجموعا اسم باشد بمعنى اىّ
شيىء، چنانكه طبرسى در ذيل آيه 4 مائده گفته است.
در آياتيكه ذا ميان من و الذى واقع شده نحو «مَنْذَاالَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ...»بقره: 255 «مَنْذَاالَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ
قَرْضاً حَسَناً»حديد: 11 ظاهرا «ذا» در
معناى اولى خود است طبرسى در ذيل آيه دوم از فرّاء نقل كرده: ذا صله من است و
گفتهاند معنى جمله آن است «منهذا