كلام اللَّه مجيد آمده است و يكبار فعل آنإِنَّ لَكَ أَلَّاتَجُوعَفِيها وَ لا تَعْرىطه: 118.
جوف:اندرون.ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِيجَوْفِهِ ...احزاب: 4
خدا براى كسى در اندرون وى دو قلب قرار نداده است. آيه ما قبل در اطاعت خدا و عدم
طاعت مشركين و ذيل آيه در باره ظهار و پسر خواندههاست. آيه شريفه كنايه از آنست
كه جمع دو منافى ممكن نيست و قلب بدو چيز متناقض نميتواند معتقد باشد مگر آنكه دو
قلب باشد ولى خدا در اندرون كسى دو قلب نگذاشته است.
گويند: آن در مقام تعليل بذيل آيه است يعنى يكزن هم مادر و هم زن
انسان نميشود چنانكه معنى ظهار است و يك فرزند پسر دو شخص نميشود چنانكه در پسر
خوانده است. بعيد نيست كه تعليل آيه قبل باشد يعنى طاعت خدا و كفّار قابل جمع نيست
مگر آنكه شخص دو قلب داشته باشد و خدا در جوف كسى دو قلب قرار نداده است (از
الميزان).
جوّ:هوا. (مفردات)أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِيجَوِّالسَّماءِنحل: 79 آيا نگاه نكردهاند
بپرندگان كه در فضاى آسمان مسخّرند. اگر جوّ بمعنى هوا باشد چنانكه از راغب نقل شد
«السّماء» در آنصورت مطلق و اعمّ است و جوّ
قسمتى از آن ميباشد.
جاء:مجيء: آمدن.
جاءَالْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُاسراء:
81 اين
كلمه بيشتر اوقات در قرآن مجيد با «باء» متعدّى
شده نحووَجِئْتُكَمِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ
يَقِينٍنمل:
22 از
سباء خبر يقينى بر تو آوردم.
و گاهى با باب افعال مثلفَأَجاءَهَاالْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ ...
مريم 23 درد زادن او را به تنه نخل خرما آورده گويا مراد آنست كه از
درد بآن چسبيد «جاء» گويا فقط يكدفعه متعدى بنفسه آمده
است نظيرلَقَدْجِئْتُمْشَيْئاً إِدًّامريم: