همه در جواب عملى بكار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى ميكنند
در واقع، قطع و پايان دادن بسخن و خواست گوينده است خواه بفعل باشد يا بقول مثلأُجِيبُدَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا
دَعانِبقره:
186 خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع ميكند.
راغب گفته: گويند استجابت بمعنى إجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن براى
جواب است ولى چون مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت
گفتهاند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرموده: اجابت و استجابت بيك معنى است و از
مبرّد نقل ميكند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب
الموارد نيز مثل طبرسى گفتهاندلِلَّذِينَاسْتَجابُوالِرَبِّهِمُ الْحُسْنىرعد: 18 بر كسانيكه خداى خود را اجابت كردهاند پاداش نيكى است.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌأُجِيبُدَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا
دَعانِفَلْيَسْتَجِيبُوالِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي
لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَبقره: 186فَلْيَسْتَجِيبُوا لِييعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب ميدهم
معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو:
من نزديكم دعوت داعى را جواب ميدهم آنگاه كه مرا بخواند پس از من اين
مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آورند شايد كمال يابند.
جود:وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَىالْجُودِيِهود: 44 كار تمام شد و كشتى بر
جودىّ مستقر گرديد.
جودىّ نام كوهى است كه كشتى نوح بر آن نشست.
آقاى صدر بلاغى در فرهنگ قصص قرآن ميگويد: جودى كوهى است در نزديكى
موصل كه با كوههاى ارمنستان پيوسته است و اكراد در جوار آن زندگى ميكنند و از اين
جهت اكراد آنرا بلغت خود «كاردو» يا
«جاردو» مينامند و يونانيان