برداشت و متذكّر شد كه در ستارگان موجوداتى ميباشند كه قادر بتكلّم
هستند و اين پيامهاى آسمانى كه با تلسكوبهاى بى سيم قابل دريافت هستند انسانرا در
شناخت هر چه بيشتر جهان كمك ميكند ... در فوريّه سال 1942 دلائلى بر صحت نظر
جانسكى اضافه شد.
زيرا ديده شد كه يك سلسله پيامهاى فضائى كار جهت يابى رادارى را كه
در انگلستان بكار گذاشته شده بود متوقّف كرد دانشمندان پس از كوشش فراوان بالاخره
دريافتند كه اين وقفه در اثر يك سرى پيامهاى تلگرافى است كه از يك سوى ناشناخته از
ماوراى افق بوده است (نقل از كتاب قرآن بر فراز اعصار تأليف عبد الرزاق نوفل ترجمه
بهرام پور و شكيب).
فعلا اين مطلب را دانشمندان تقريبا مسلّم گرفتهاند ولى از نظر قرآن
مجيد چنانكه در سابق اشاره شد اين مطلب مسلّم و حتمى است.
نويسنده كتاب فوق عقيده دارد كه جنّ براى شنيدن چنين اصواتى بآسمان
نزديك ميشدند نه براى شنيدن وحى زيرا وحى را جز كسيكه باو وحى ميشود كسى نميشنود.
و «ملاءاعلى» همانهاست نه مجمع ملائكه.
ولى آيات گذشته مخصوصاإِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَبا ملاحظه ما قبل و ما بعد آن،
خلاف اين مطلب را مىرساند. و خلاصه آيات گذشته روشن ميكند كه جنيّان ميكوشيدند تا
آسمانرا رصد كنند و اسرار آنرا بدست آورند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده مطلع
شوند
جانّ:لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لاجَانٌرحمن: 39 جانّ هفت بار در قرآن
آمده است دو دفعه در باره عصاى موسى و پنج بار در مقابل انسان و انس. در قاموس و
اقرب گويد: جانّ اسم جمع جنّ است. لذا هر دو يكىاند.
دقّت در قرآن نشان ميدهد كه آندو غير هم نيستند زيرا جانّ و انس
مقابل هم آمدهاند انس يكنوع بيش نيست هكذا جانّ و جنّ. فرق