را وقوع معنى كردهاند يعنى آنگاه كه پهلوهايشان بزمين افتاد از آنها
بخوريد. اشاره بخروج روح از بدن قربانى است.
5-فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْجُنُبٍوَ هُمْ لا يَشْعُرُونَقصص: 11 بنظر ميايد چنانكه در مجمع
نقل شده «جنب» صفت محذوف باشد مثل مكان جنب يعنى:
او را از محلّ دورى ديد در حاليكه آنها نميدانستند.
6-وَ إِنْ كُنْتُمْجُنُباًفَاطَّهَّرُوا ...مائده: 6 جنابت در اثر خروج منى و مقاربت عارض انسان ميشود شخص را از
آنجهت جنب گويند كه در دستور شرع از نماز خواندن در آنحال كنار شده است (راغب)
ممكن است علّتش اعمّ و شامل تمام محرّمات در حال جنابت باشد از قبيل نماز، مسّ
اسماء اللّه و قرآن و غيره و دخول مساجد ... پس جنب بمعنى مجنوب و كنار شده است.
7-آنَسَ مِنْجانِبِالطُّورِ ناراًقصص: 29 از طرف كوه و از ناحيه آن آتشى احساس كرد.
8-أَعْرَضَ وَ نَأىبِجانِبِهِ ...
اسراء: 83 ظاهرا «بِجانِبِهِ»مفعول «نَأى»است يعنى
اعراض ميكند و جانب خود را دور ميكند كه مرتبه ثانى اعراض و كنايه از نا ديده
گرفتن حقّ است.
جناح:بال. راغب گويد:
جناح، بال پرنده استوَ لا طائِرٍ يَطِيرُبِجَناحَيْهِ ...انعام: 38 و نه پرندهاى كه بدو
بالش پرواز ميكند. و دو طرف شىء را دو جناح آن گويند مثل دو جناح كشتى، دو جناح
لشگر، دو جناح صحرا و دو جناح (جانب) انسان و فعل جنح دروَ إِنْجَنَحُوالِلسَّلْمِفَاجْنَحْلَهاانفال: 61 بمعنى ميل كردن است
گويند: «جَنَحَتِالسَّفِينَةُ» يعنى كشتى بيك طرف
ميل كرد. و گناهى كه انسان را از حقّ مايل و كنار ميكند جُنَاح (بضمّ اوّل) ناميده
شده است (مفردات باختصار).
راجع باصل كلمه آنچه نقل شد كافى است اينك بچند آيه نظر