responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 47

ميشود. آيه در باره بيرون راندن يهود از اطراف مدينه است يعنى:

اگر خدا بيرون رفتن را براى آنها ننوشته بود آنها را در دنيا جور ديگر عذاب ميكرد ...

جمح: شتاب رفتن. راغب گويد: اصل آن در اسب است (اسب سركش) كه نشاط و تند رفتنش طورى باشد كه راكب نتواند آنرا باز دارد. در قاموس و اقرب نيز نظير آن گفته است، مصدر آن جمح و جموح و جماح آمده (قاموس) لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ‌ يَجْمَحُونَ‌ توبه: 57 اگر پناهگاه يا نهانگاهها يا گريز گاهى مييافتند شتابان و با نشاط بسوى آن رو ميكردند.

مجمع البيان آنرا شتاب رفتن معنى كرده و در ذيل اللغة فرموده:

جماح تند رفتن است كه چيزى رونده را باز ندارد در نهج البلاغه هست‌

«وَ صَدَّهُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ جِمَاحِهِمْ‌ فى التِّيهِ».

خطبه: 179 و اعراضشان از حق و شتابشان در گمراهى.

از اين مادّه در قرآن فقط صيغه فوق هست.

جمد: جامد: بى‌حركت.

در اقرب الموارد هست «جَمَدَ المَاءُ: قام» وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ‌ نمل: 88 كوهها را بينى و بى حركت ميپندارى ولى چون رفتن ابرها همى روند، كار خداست كه همه چيز را محكم كرده و از كارهايى كه- ميكنيد آگاه است.

در باره اين آيه در «جبل» مفصلا صحبت شده است و اين كلمه فقط در اين آيه آمده است.

جمع: گرد آوردن. وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ‌ جَمْعاً كهف:

99 در صور دميده ميشود پس آنها را بطرز مخصوص گرد آورديم‌ كَتَبَ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ‌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ ... انعام: 12 از اين آيه بنظر ميايد كه بوجود آمدن و مردن انسانها جمع شدن تا قيامت است‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست