responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 42

مردم لباسى از نرمى بپوش.

با اين قرائن و آنچه از نهايه و صحاح و قاموس نقل شد ميشود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالائى و چادر مانند است نه فقط روسرى و خمار معنى آيه اين است: اى پيغمبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباسهاى چادر مانند خود را بخود نزديك كنند و خود را با آن جمع و جور كنند و جلباب را طورى از خود دور نگاه ندارند و بدن خود را از آن بيرون نكنند كه پوشيدن آن مانند نپوشيدن باشد. از ماده جلب فقط دو صيغه فوق در قرآن هست.

جالوت: كلمه عجمى است (مفردات) نام فرمانده لشگرى بود كه بنى اسرائيل بجنگ آنها رفتند و حضرت داود او را در ميدان جنگ بكشت، بنى اسرائيل از او و لشگريانش هراسان و بيمناك بودند قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ‌ بِجالُوتَ‌ وَ جُنُودِهِ‌ ...

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ‌ ... بقره: 249- 251 گفتند با جالوت و لشگريانش طاقت جنگ نداريم ... باذن و يارى خدا آنها را شكست دادند و داود جالوت را كشت. لفظ جالوت سه بار در قرآن مجيد در آيات فوق تكرار شده است.

جلد: (بكسر اوّل) پوست بدن. اعمّ از آنكه پوست انسان باشد مثل‌ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ‌ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا فصلت: 21 يا پوست حيوان مثل‌ وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ‌ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً نحل: 80 جلد: بفتح اوّل مصدر است بمعنى تازيانه زدن بعقيده طبرسى و راغب تازيانه زدن را بجهت رسيدن تازيانه بپوست بدن، جلد گويند.

و شايد علت اين تسميه آن باشد كه تازيانه از پوست درست ميشده است و فعل «جلده» بمعنى او را با پوست زد است در مفردات گويد: «جلده، بطنه، ظهره» (هر سه فعل ماضى است) يعنى بپوستش زد، بشكمش زد، به پشتش زد.

«و ضربه بالجلد نحو عصاه» او را با

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست