با اين قرائن و آنچه از نهايه و صحاح و قاموس نقل شد ميشود گفت:
جلباب ملحفه و لباس بالائى و چادر مانند است نه فقط روسرى و خمار معنى آيه اين
است: اى پيغمبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباسهاى چادر مانند خود را
بخود نزديك كنند و خود را با آن جمع و جور كنند و جلباب را طورى از خود دور نگاه
ندارند و بدن خود را از آن بيرون نكنند كه پوشيدن آن مانند نپوشيدن باشد. از ماده
جلب فقط دو صيغه فوق در قرآن هست.
جالوت:كلمه عجمى است (مفردات) نام فرمانده لشگرى بود كه بنى اسرائيل بجنگ
آنها رفتند و حضرت داود او را در ميدان جنگ بكشت، بنى اسرائيل از او و لشگريانش
هراسان و بيمناك بودندقالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَبِجالُوتَوَ جُنُودِهِ ...
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُجالُوتَ ...بقره:
249- 251 گفتند با جالوت و لشگريانش طاقت جنگ نداريم ... باذن و يارى خدا آنها را
شكست دادند و داود جالوت را كشت. لفظ جالوت سه بار در قرآن مجيد در آيات فوق تكرار
شده است.
جلد: (بكسر
اوّل) پوست بدن. اعمّ از آنكه پوست انسان باشد مثلوَ قالُوالِجُلُودِهِمْلِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنافصلت: 21 يا پوست حيوان مثلوَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْجُلُودِالْأَنْعامِ بُيُوتاًنحل: 80 جلد: بفتح اوّل مصدر است
بمعنى تازيانه زدن بعقيده طبرسى و راغب تازيانه زدن را بجهت رسيدن تازيانه بپوست
بدن، جلد گويند.
و شايد علت اين تسميه آن باشد كه تازيانه از پوست درست ميشده است و
فعل «جلده» بمعنى او را با پوست زد است در
مفردات گويد: «جلده،بطنه، ظهره» (هر سه فعل ماضى است)
يعنى بپوستش زد، بشكمش زد، به پشتش زد.