responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 375

در محراب خود بود كه كبوترى در آن افتاد، داود خواست آنرا بگيرد، پريد بروزنه محراب، داود در دنبال آن بروزنه رفت، از آنجا نگاه كرد ديد زن اوريا پسر حيّان غسل ميكند باو عشق ورزيد خواست تزويجش كند، اوريا را بدنبال بعضى از لشگريان فرستاد و گفت كه در پيش تابوت سكينه باشد. اوريا كشته شد و چون عدّه وفات منقضى گرديد داود زن او را گرفت و با او هم بستر شد و از او سليمان بدنيا آمد.

داود روزى در محراب مشغول خواندن ذكر بود ديد دو نفر وارد شدند و طرح دعواى ميش و ميشها را كردند داود گفت: او با تو ستم كرده است ...

يكى از آندو بديگرى نگاه كرد و خنديد داود بدانست كه آندو ملك‌اند و خدا بشكل دو خصم فرستاده تا در باره گناهش مغلوبش كنند داود توبه كرد و آنقدر گريست كه از اشك چشمش علف روئيد. نگارنده گويد: بنظر ميايد منظور از اين جريان آن بود كه:

داود تو با اينهمه زنها كه دارى چرا زن اوريا را هم گرفتى و او را بكشتن دادى؟! ميشها بجاى زنان داود و ميش بجاى زن اورياست.

طبرسى پس از نقل اين قضيّه فرموده: اين سخن بى شك فاسد و ناصحيح است اين عمل بر خلاف عدالت است چطور رواست پيامبران خدا كه امناء وحى و سفراء خدا بين خلق و خدايند در صفت كسى باشند كه، شهادتش مورد قبول نيست و در وصفى باشند كه شنيدنش تنفر آور است انبياء اللَّه از آن پاك‌اند از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده كه فرمود: اگر مردى پيش من آيد و بگويد: داود زن اوريا را بزنى گرفت. او را دو حدّ خواهم زد يكى حدّ براى نبوّت كه به پيامبر خدا چنين نسبت داده و ديگرى حدّ براى اسلام.

ناگفته نماند اصل افسانه در تورات است و در كتاب دوّم‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست