بمعنى نزديكتر است. در بعضى از آيات مثل «مَنْكانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا»شورى: 20 كه حيات ذكر نشده در
تقدير ميباشد يعنى «حَرْثَالْحَيَاةِ الدُّنْيَا».
جوهرى در صحاح گفته:
دنيا بعلت نزديك بودنش دنيا ناميده شده در قاموس و اقرب گفته:
دنيا نقيض آخرت است. در نهايه ميگويد دنيا اسم اين زندگى است كه آخرت
از آن دور است.
دهر:زمان. چنانكه در صحاح و قاموس گفته است. ابن اثير و اقرب الموارد
آنرا زمان طويل گفتهاند، مجمع گذشتن شب و روز گفته كه همان زمان باشد.
راغب ميگويد: دهر در اصل نام مدّت عالم است از اوّل تا آخر سپس هر
مدّت كثير را دهر گفتهاند و آن بر خلاف زمان است كه زمان بر قليل و كثير گفته
ميشود.
در نهج البلاغه خطبه 32 آمده
«أَصْبَحْنَافِيدَهْرٍعَنُودٍ ...».
يعنى در زمانى عنود و چموش واقع شديم.
نا گفته نماند دهر را زمان مطلق معنى كردن بهتر است چنانكه از صحاح و
قاموس و مجمع نقل شد «وَقالُوا ما هِيَ إِلَّا
حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّاالدَّهْرُ ...»جاثيه: 24
يعنى گفتند نيست زندگى مگر فقط اين زندگى ما، مىميريم و عدهاى متولّد ميشوند و
ما را فانى و هلاك نميكند مگر گذشت زمان و توالى شب و روز.
«هَلْأَتى عَلَى الْإِنْسانِ
حِينٌ مِنَالدَّهْرِلَمْ يَكُنْ شَيْئاً
مَذْكُوراً»انسان:
1 آيا آمد بر انسان مدّتى از روزگار كه چيزى ياد شده نبود.
بنظر ميايد كه الف و لام الدّهر در هر دو آيه براى عهد است يعنى دهر
معلوم در مجمع البيان ذيل آيه اوّل نقل شده در حديث از حضرت رسول صلّى اللّه عليه
و آله روايت است