خدا ششم آنهاست و نه كمتر از آن و نه بيشتر از آن مگر آنكه خدا با
آنهاست.
دُنْيَا:دنيا مؤنّث ادنى است اگر آنرا از دنىء و دناءت بگيريم بمعنى پستتر و
اگر از دنوّ بحساب آوريم بمعنى نزديكتر است و آن پيوسته وصف است و احتياج بموصوف
دارد مثل حيات دنيا، عذاب دنيا، سعادت دنيا.
و زندگى دنيا را دنيا ميگوئيم يا از اين جهت كه نسبت بزندگى آخرت
پستتر و نا چيزتر است و يا از اين حيث كه اين زندگى از زندگى آخرت بما نزديكتر
است.
از آيات شريفه استفاده ميشود كه آن بمعناى دوّم است و اصل آن دنوّ
ميباشد زيرا كه در آيات زيادى با آخرت مقابل افتاده است مثل «أُولئِكَالَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَالدُّنْيابِالْآخِرَةِ»بقره: 86 «رَبَّناآتِنا فِيالدُّنْياحَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً»بقره: 201 «حَبِطَتْأَعْمالُهُمْ فِيالدُّنْياوَ الْآخِرَةِ»آل عمران: 22 «قُلْمَتاعُالدُّنْياقَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى»نساء: 77.
كلمه دنيا بنا بر تعداد المعجم المفهرس صد و پانزده بار در قرآن مجيد
تكرار شده است و در تمام آنها صفت زندگى كنونى است مگر در چهار محل كه صفت آسمان و
كنار بيابان آمده است.
مثل «إِذْأَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِالدُّنْياوَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ
الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ»انفال: 42. عدوه بمعنى حاشيه و
كنار بيابان است و قصوى مؤنّث اقصى است، يعنى آنگاه كه شما مسلمين در نزديكترين
حاشيه وادى بمدينه بوديد و آنها در دورترين كنار آن، و كاروان ابو سفيان پائينتر
از شما بود.
«إِنَّازَيَّنَّا السَّماءَالدُّنْيابِزِينَةٍ الْكَواكِبِ»صافات: 6 يعنى ما آسمان نزديكتر را
مزيّن گردانديم با زينتى كه كواكب باشد. همچنين است آيه 12 سوره فصّلت و 5 سوره
ملك.