responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 34

و: وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ‌ مَجْراها وَ مُرْساها هود: 41 مجرى و مرسى مصدر ميمى‌اند از لازم و متعدى (صحاح) ظاهرا در آيه معناى لازم مراد است يعنى: گفت بكشتى سوار شويد جريان و ايستادن آن بمدد و يارى خداست. مَجْراها وَ مُرْساها، مبتدء و بِسْمِ اللَّهِ‌ خبر آن است.

جزء: پاره. تكّه. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ‌ جُزْءٌ مَقْسُومٌ‌ حجر: 44 براى جهنم هفت در است براى هر در از آنها قسمتى است قسمت شده.

وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ‌ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ‌ زخرف: 15 منظور از جزء در اينجا فرزند است بدليل آيه بعدى كه ميگويد أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ‌.

اين كلمه تنها سه دفعه در قرآن عظيم آمده است حجر: 44، بقره: 260، زخرف: 15.

جزع: بى‌تابى. ناله. فعل آن از باب علم يعلم بمعنى بى‌تابى و از باب منع يمنع بمعنى قطع است (اقرب الموارد) سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ‌ ابراهيم:

21 برابر است براى ما چه بى‌تابى كنيم و چه صبر نمائيم ما را فرار گاهى نيست.

راغب گويد: جزع از حزن اشدّ است جزع حزنى است كه شخص را از چاره انديشى باز دارد ولى حزن از آن اعمّ است.

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً معارج: 20.

هلوع و جزوع هر دو صيغه مبالغه‌اند مثل كذوب و ودود پس هلوع يعنى بسيار حريص. جزوع:

بسيار بى‌تابى كننده. اهل بيان گفته‌اند: آيه بعدى معناى هلوع است يعنى كم صبر و پر طمع. معنى آيه اين است: حقّا كه انسان شديد الحرص آفريده شده، چون باو شرّى رسد بسيار بى‌تابى كننده و چون باو خيرى روى دهد بسيار بخيل است‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 34
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست