responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 337

طبرسى رحمه اللّه فرموده: كلمه «ذو» در آن مقدر است يعنى «هم ذو درجات» و مراد از «هم» مجموع دو فريق فوق‌اند. در المنار درجات را ذو درجات گفته و گويد اطلاق درجات بمقام كفّار از باب تغليب است و گرنه مال آنها دركات است.

احتمال ديگر آنست كه بگوئيم درجات در مكانهاى آنها نيست بلكه در وجود آنهاست مانند كسيكه چند زبان ميداند و چند صنعت بلد است و از يك مرض عذاب مى‌بيند و يا از چند مرض. و شايد مراد درجه درجه بودن خود وجود و ابدان است و در اين احتمال مؤمن از چند جهت راحتى و كامرانى را مى‌بيند و كفّار بر عكس او.

درر: يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ‌ مِدْراراً نوح: 11 اصل درّ مثل (فلس) بمعنى شير است (راغب- طبرسى ذيل آيه 6 انعام) در نهج خطبه 228 در باره طالبان دنيا فرموده‌

«الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا».

آنانكه شير آنرا دوشيدند و اغفالش را دريافتند.

درّ بمعنى كثرت نيز آمده است «درّ اللبن» يعنى شير زياد شد و معنى للّه درّه آنست كه خير او براى خداست سپس آنرا در مقام تعجب گفته‌اند (اقرب).

مدرار در آيه شريفه بمعنى فراوان و مراد از سماء باران است يعنى:

تا باران را بر شما فراوان و پر فايده نازل كند. اين تعبير فقط در آيه گذشته و آيه 6 انعام و 52 هود است. راغب گويد: اطلاق آن بر باران بطور استعاره است طبرسى فرموده: مدرار صيغه مبالغه است «ديمة مدرار» ببارانى گفته ميشود كه فراوان و دانه‌هايش درشت باشد.

الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ‌ دُرِّيٌ‌ نور: 35 كوكب درّى بمعنى ستاره درخشان است اين استعمال براى آنست كه ستاره را در درخشان و سفيد و با صفا بودن بدرّ كه لؤلؤ مخصوصى است تشبيه‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 337
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست