طبرسى رحمه اللّه فرموده: كلمه «ذو» در
آن مقدر است يعنى «همذو درجات» و مراد از «هم» مجموع دو فريق فوقاند. در المنار درجات را ذو درجات گفته و گويد
اطلاق درجات بمقام كفّار از باب تغليب است و گرنه مال آنها دركات است.
احتمال ديگر آنست كه بگوئيم درجات در مكانهاى آنها نيست بلكه در وجود
آنهاست مانند كسيكه چند زبان ميداند و چند صنعت بلد است و از يك مرض عذاب مىبيند
و يا از چند مرض. و شايد مراد درجه درجه بودن خود وجود و ابدان است و در اين
احتمال مؤمن از چند جهت راحتى و كامرانى را مىبيند و كفّار بر عكس او.
درر:يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْمِدْراراًنوح: 11 اصل درّ مثل (فلس) بمعنى
شير است (راغب- طبرسى ذيل آيه 6 انعام) در نهج خطبه 228 در باره طالبان دنيا
فرموده
درّ بمعنى كثرت نيز آمده است «درّاللبن» يعنى شير زياد شد و معنى للّه درّه آنست كه خير او براى خداست
سپس آنرا در مقام تعجب گفتهاند (اقرب).
مدرار در آيه شريفه بمعنى فراوان و مراد از سماء باران است يعنى:
تا باران را بر شما فراوان و پر فايده نازل كند. اين تعبير فقط در
آيه گذشته و آيه 6 انعام و 52 هود است. راغب گويد: اطلاق آن بر باران بطور استعاره
است طبرسى فرموده: مدرار صيغه مبالغه است «ديمةمدرار» ببارانى گفته ميشود كه فراوان و دانههايش درشت باشد.
الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌدُرِّيٌنور: 35 كوكب درّى بمعنى ستاره
درخشان است اين استعمال براى آنست كه ستاره را در درخشان و سفيد و با صفا بودن
بدرّ كه لؤلؤ مخصوصى است تشبيه