ناگفته نماند: اين كلمه با خضوع و فرمانبرى نيز مىسازد مثلأَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى
ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ
الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْداخِرُونَنحل: 48 مراد ازداخِرُونَدر آيه همان خضوع و فرمانبرى است كه سايهها از دستور خداوند پيروى
كرده و نقل مكان ميكنندداخِرُونَ*فقط چهار بار در قرآن آمده است.
ورود با دخول فرق دارد چنانكه در «ورد» خواهد
آمد انشاء اللّه.
و آن در زمان و مكان و اعمال بكار ميرود نحووَ مَنْدَخَلَهُكانَ آمِناًآل عمران: 97وَدَخَلَمَعَهُ السِّجْنَ
فَتَيانِيوسف:
36.
و نحووَ لَمَّايَدْخُلِالْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْحجرات: 14وَ رَأَيْتَ النَّاسَيَدْخُلُونَفِي دِينِ اللَّهِ
أَفْواجاًنصر:
2يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواادْخُلُوافِي السِّلْمِ كَافَّةًبقره: 208 و نيز گفته ميشود: بسنّ شصت مثلا داخل شدم. و ماه يا سال
فلان داخل شد.
مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِيدَخَلْتُمْبِهِنَنساء: 23 دخول در اين آيه و نظير
آن كنايه از مقاربت است.
مدخل (بضمّ ميم و فتح خاء) مصدر است از باب افعال گفته ميشود: «أَدْخَلَهُإِدْخَالًاو مُدْخَلًا» و نيز اسم مكان است
بمعنى محل دخول طبرسى رحمه اللّه در ذيل آيه 59 حج فرموده مصدر و اسم مكان بودن هر
دو صحيح است و مدخل بفتح ميم مصدر ثلاثى است و نيز اسم مكان از ثلاثى است. (اقرب).