است يعنى «يَدْحَرُونَدُحُوراً» (مجمع) ممكن است مثل «قعدتجلوسا» باشد معناى آيه چنين است: طرد ميشوند از هر طرف طرد بخصوصى در
نهج البلاغه خطبه 149 فرموده
«وَأَسْتَعِينُهُ عَلَىمَدَاحِرِالشَّيْطَانِ».
از خدا يارى ميخواهم بر اعماليكه شيطان را طرد و دفع ميكنند در نهايه
ميگويد: دحر دفع كردنست بقهر و براى اذلال و اهانت، قول مجمع نيز چنين است.
دحض:لغزيدن. سقوط.
مجمع ذيل آيه 141 صافات آنرا سقوط معنى كرده و گويد اصل دحض محلّ
لغزش است كه راه رونده در آن ميافتد. در صحاح مكان دحض را (بر وزن فلس و فرس) مكان
لغزنده گفته در نهج- البلاغه خطبه 147 هست
«وَإِنْتَدْحَضِالْقَدَمُ ...».
يعنى اگر قدم لغزيد.
آنانكه دحض را زوال و بطلان گفتهاند بمناسبت معناى اصلى آن است.
وَ جادَلُوا بِالْباطِلِلِيُدْحِضُوابِهِ الْحَقَغافر: 5 بباطل مجادله كردند تا حق
را بدان ساقط كنند و از بين ببرند.
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ فَساهَمَ فَكانَ مِنَالْمُدْحَضِينَصافات 140- 141 آنگاه كه در حال
قهر بطرف كشتى پر رفت با آنها قرعه كشيد و از افتادگان شد «مدحضين» نشان
ميدهد كه بدريا انداختگان چند نفر بودند و يونس عليه السّلام يكى از آنها بود و
گرنه گفته ميشد «فكانمُدْحَضاً».
وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ
لَهُ حُجَّتُهُمْداحِضَةٌعِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌشورى: 16حُجَّتُهُمْداحِضَةٌيعنى دليل آنها ساقط و باطل و غير
قابل قبول است معنى اين آيه در «حجّ» گذشت.