خيلاء بمعنى تكبّر از روى خيال و فرض است و مختال بمعنى متكبّر از
همين استإِنَّ
اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَمُخْتالٍفَخُورٍلقمان: 18 فخور كسى است كه مناقب خود را مىشمارد و برخ مردم ميكشد.
ولى تكبّر خود پسندى در نفس است.
اين كلمه در قرآن مجيد سه بار بكار رفته و در هر سه با لفظ فخور توأم
است گوئى تكبّر از فخور بودن قابل انفكاك نيست.
وَالْخَيْلَوَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهانحل: 8 خيل بمعنى اسبان است و از
لفظ خود مفرد ندارد بعقيده راغب اسبان را از آنجهت خيل گفتهاند كه هر كه بآن سوار
شود در خود احساس تكبّر ميكند و بعقيده طبرسى علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه
رفتن متكبّر است.
در مفردات ميگويد: خيل در اصل بمعنى اسبان و سواران است و در قول
خداوندوَ
مِنْ رِباطِالْخَيْلِانفال: 60 هر دو مراد است و نيز در
هر يك منفردا استعمال ميشود چنانكه روايت شده
«يَاخَيْلَاللَّهِ ارْكَبِي».
اى لشگر خدا سوار شو كه مراد سواران است و مثل قول آنحضرت
«عَفَوْتُلَكُمْ عَنْ صَدَقَةِالْخَيْلِ».
زكوة اسبان را نسبت بشما عفو كردم كه مراد اسبان است.
ناگفته نماند كلمه
«يَاخَيْلَاللَّهِ ارْكَبِي».
سخن حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله است كه چنان دستور ميداد ابن
سعد عليه و على اتباعه لعائن اللّه، اين جمله را در كربلا بلشگريان منحوس خود گفت.
و خيل در آيهوَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْبِخَيْلِكَوَ رَجِلِكَاسراء: 64 اسبان و سواران هر دو
مراداند گر چه سواران شيطان نحوه ديگراند و در «جلب» گذشت
ولى در آيه «وَمِنْ رِباطِالْخَيْلِ»ظاهرا فقط
اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه
بمعنى بستن است مانع از اراده سواران است ولى در نهج البلاغه مواردى هست كه از
خيل، اسبان