انقباض و تأخير انداختن گفته است در اقرب الموارد، رجوع، كنار شدن،
واپس ماندن و انقباض آمده است.
در مجمع البيان ميگويد: خمس و كنس هر دو در اصل بمعنى ستر و پوشاندن
است شيطان را خنّاس گويند كه هنگام ياد خدا كنار ميرود و پنهان ميگردد كناس بضمّ
كاف خانهاى است كه پرنده وحشى براى خود اتّخاذ كرده و در آن مخفى ميشود و در
تفسير سوره النّاس فرموده: خنوس پنهان شدن بعد از ظهور است.
خلاصه آنكه: خنس و خنوس بمعنى كنار رفتن، واپس ماندن و پنهان شدن است
و اين معانى قريب بهماند. كنس نيز بمعنى نهان شدن است در باره آهو كه در نهانگاه
خود پنهان ميشود گويند: «كنسالظّبىء اذا تغيّب و استتر فى كناسه» (نهايه» «عسعساللّيل» يعنى شب روى آورد و شب رفت در دو ضدّ بكار رفته است (مجمع).
ناگفته نماند «الْجَوارِالْكُنَّسِ»صفت «بِالْخُنَّسِ»است و در
نتيجه هر سه بموصوفهائى دلالت دارند كه داراى هر سه صفتاند. موصوفاتيكه كه واپس
شونده و داراى انقباض و نهان شوندهاند و نيز در جريان و حركتاند و اين اوصاف
لازم و ذاتى آنها است نه آنى و زمانى.
ستارگان بىشمار آسمان چنانكه دانشمندان ميگويند چنيناند آنها
پيوسته در حال تحوّل و انقلاباند، سوخت خويش را تمام ميكنند بعضى در نيمه راه
زندگىاند بعضى در آخر عمر و بعضى در ابتداى تشكيل: لذا آنها را بگروههاى مختلف از
قبيل ستارگان تپنده (كه قشر ظاهر آنها مانند ضربان نبض آهسته و منظّم است) غولهاى
آبى، غولهاى سرخ، كوتولههاى سرخ، كوتولههاى% سفيد كه مواد آنها پيوسته در
انفعال و تبدّل است و در باره كوتولههاى سفيد گفتهاند كه در مراحل آخر زندگى
هستند.