نساء: 125 جمع خليل أَخِلَّاء است مثلالْأَخِلَّاءُيَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ
لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَزخرف: 67 دوستان در آنروز بعضى به
بعضى دشمناند مگر پرهيز كاران.
خلوّ:خَلَاء و خُلُوّ بمعنى خالى شدن است (اقرب) ايضا خلوّ بمعنى گذشتن
زمان بكار ميرود راغب ميگويد: خلوّ در زمان و مكان هر دو استعمال ميشود ليكن چون
از خالى شدن زمان، گذشتن آن بنظر آمده لذا اهل لغت «خَلَاالزَّمَانُ» را: زمان گذشت معنى كردهاند.
استعمالات قرآن مجيد همه از اين قبيل است مثلوَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ
إِلَّاخَلافِيها نَذِيرٌفاطر: 24 هيچ امّتى نيست مگر آنكه
در آن انذار كنندهاى گذشته است.تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْخَلَتْ ...بقره: 134وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا
رَسُولٌ قَدْخَلَتْمِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُآل عمران: 144سُنَّةَ اللَّهِ فِي
الَّذِينَخَلَوْامِنْ قَبْلُاحزاب:
38.
وَ إِذاخَلَوْاإِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْبقره: 14 خلوت را از آنجهت خلوت
گويند كه از اغيار خالى است «خَلَاإِلَيْهِ» يعنى در خلوت باو رسيد. على هذا معنى آيه چنين ميشود: و
چون در خلوت بشياطين خود رسيدند ميگويند ما با شمائيم.وَ إِذاخَلَوْاعَضُّوا عَلَيْكُمُ
الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِآل عمران: 119 و چون خلوت كنند سر انگشتان را از خشم بر شما بدندان
گزند.
يوسف: 9 يوسف را بكشيد و يا بزمين نا معلومى بياندازيد تا توجّه
پدرتان براى شما خالى از حبّ يوسف و خالص باشد.
تخليه: ترك كردن. گوئى در ترك كردن، شخص از ترك شده خالى و كنار
ميشود راغب اصل آن را ترك كردن در جاى خالى گفته استفَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا
الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَفَخَلُّواسَبِيلَهُمْ ...توبه: 5