طلب واقع و تحرّى حقيقت باشد قهرا در پيشگاه خدا عذر موجّه است ولى
در اينصورت اختلاف در اصول اصلا يا بوجود نميايد و يا خيلى كم و جزئى خواهد بود كه
اگر طالبان در طلب حقيقت باشند با كمترين تلاش و تفكّر حقّ روشن خواهد شد. امّا
اگر اختلاف از روى عناد و لجاجت باشد پيش خدا موجب مسئوليت و عذاب خواهد بود و
نوعا اختلافات دينى در اثر لجاجت و اختلاف عمدى است پس از روشن شدن واقع.
چنانكه مىبينيم در اين آيات اختلاف عمدى و از روى علم و موجب آن
عناد ميباشد نه مخفى ماندن حقيقت، اين اختلاف مبغوض خداست و در مقام بر كندن آن
دعوت باتفاق كرده و فرموده:
أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ...
و امّا اختلاف در سنن، آداب، روحيات، سلائق و غيره از ضرورت عالم و
مورد تصديق قرآن است و در غير آنصورت دنيا پيشرفت و ترقّى نميكرد ولى چنانكه گفته
شد اين اختلاف مورد نظر آيه ما نحن فيه نيست.
راجع بمطلب دوّم: بنا بر آنچه گذشتإِلَّا مَنْ رَحِمَ
رَبُّكَاستثنا
است از «مُخْتَلِفِينَ»يعنى مگر
آنكسيكه خدايت رحم كند تابع حقّ باشد و اختلاف نكند. در اينصورتمَنْ رَحِمَ رَبُّكَمصداق همان