responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 26

چيزش خورده شده و خالى مانده مجروده گويند راغب گويد: جايز است بگوئيم معناى اصلى كلمه جراد است و مجروده (ملخ خورده) و جرد الارض از آن مشتق است و ممكن است بگوئيم ملخ را از آنجهت جراد گويند كه زمين را ميخورد و خالى ميگذارد.

يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ‌ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ قمر: 7 از قبرها خارج ميشوند گوئى ملخهاى پراكنده‌اند.

ظاهر آنست كه اين تشبيه زنده شدن و خروج از قبرهاست چنانكه ميدانيم ملخ دم خود را زير خاك ميكند و تخم ميگذارد بعد از چندى تخمها مبدّل بكرم شده سپس تغيير شكل ميدهند و مبدّل بپروانه و بعد ملخ ميشوند.

يكى از رفقا از يكنفر براى من نقل كرد كه در محلّى تخمگذارى و بوجود آمدن ملخها را نمايش ميدادند، ديدم ملخهاى بى‌شمارى بيك محلّ نسبتا وسيعى آمدند سر دم خود را زير خاك كرده و تخم گذارى نمودند و رفتند، بعد از رفتن آنها ديديم بتدريج كرمهائى از خاك سر بر مياورند يكى از اينجا و يكى از آنجا، در فاصله كمى تمام آن زمين پر از كرم شد، آنگاه مبدّل بپروانه و سپس بملخ مبدّل شدند و تمام آن محلّ پر از ملخ گرديد. ذرّات ابدان انسانها نيز در بهار قيامت همچون تخمهاى ملخ بتدريج به انسانها مبدّل شده و زمين را پر خواهند كرد.

جرّ: كشيدن. وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ‌ يَجُرُّهُ‌ إِلَيْهِ‌ اعراف: 150 صحيفه‌ها را انداخت و سر برادر خويش را گرفته بسوى خود ميكشيد. اين كلمه فقط در اين آيه است و در جاى ديگر از قرآن پيدا نيست.

جرز: قطع. «جَرَزَهُ‌ جَرْزاً:

قطعه» (اقرب الموارد) جُرُز (بضمّ اوّل و دوّم) زمينى كه علف نداشته باشد أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ‌ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً ...

سجده: 27 آيا ندانسته‌اند كه ما آب را بزمين خشك و بى‌علف‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست