responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 24

قرآن مجيد يافت ميشود.

جذوة: شعله. تكّه بزرگى از هيزم كه در آن آتش هست (مجمع البيان) لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ‌ قصص:

29 شايد بشما از آن خبرى بياورم يا تكّه‌اى از آتش كه گرم شويد.

راغب گويد: جذوه آنست كه بعد از تمام شدن شعله از هيزم باقى مانده باشد. اين كلمه فقط در يك محلّ از قرآن آمده است رجوع شود به «شهاب».

جرح: (بر وزن قفل) زخم.

جمع آن‌ جُرُوح‌ است‌ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ‌ قِصاصٌ‌ مائده: 45 گوش در مقابل گوش، دندان در مقابل دندان و زخمها قصاص شونده‌اند.

در مفردات گويد: قدح شاهد را جرح گويند گوئى قادح زخمى باو ميزند حيوان شكارى را جارحه ناميده‌اند زيرا زخمى ميكند و يا كسب ميكند، اعضاء بدن را كه كار ميكنند جَوَارِح گويند زيرا اثر ميگذارند و يا كسب ميكنند، اجتراح كسب گناه و اصل آن از جراحة است (باختصار).

أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ‌ الْجَوارِحِ‌ مُكَلِّبِينَ‌ مائده: 4 طيّبات بر شما حلال شده و آنچه از حيوانات شكارى تعليم داده‌ايد در حاليكه تعليم كننده سگ‌هاى شكارى و يا صاحبان شكار با كلاب هستيد.

در مجمع فرموده: جوارح بمعنى كواسب است از طيور و درّنده‌ها، واحد آن جارحه است و علّت اين تسميه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب ميكنند. نا گفته نماند كسب يكنوع اثر گذاردن است. و آنگاه كه جارحة بمعنى كاسب بكار ميرود، معناى اوّلى ملحوظ است.

وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ‌ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى‌ أَجَلٌ مُسَمًّى ... انعام: 60 او كسى است كه شما را در وقت شب ميگيرد (ميميراند) و آنچه در روز كسب ميكنيد ميداند سپس در روز

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست