responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 188

توجّه خود را براى دين كن حال آنكه مايل بحقى و از مشركان مباش.

جمع آن حنفاء است مثل‌ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‌ حُنَفاءَ بيّنة: 5 حنيف ده بار و حنفاء دو بار در قرآن آمده است.

احنف كسى است كه در پايش كجى بوده باشد طبرسى در ذيل آيه 135 بقره آورده: گفته‌اند حنيف كسى است كه بر دين راست، ثابت باشد، ابن اثير در نهايه گويد:

حنيف كسى است كه باسلام مايل و در آن ثابت باشد.

نا گفته نماند: اين سخن حق است زيرا كه حنيف صفت مشبهه است و آن دلالت بر ثبوت دارد.

ابن اثير از رسول خدا (ص) نقل كرده كه فرمود:

«بُعِثْتُ‌ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ».

مراد از حنيفيّة دين اسلام است كه بحق مايل و يا از يهوديت و نصرانيت بدين ابراهيم مايل است.

حنك: (بر وزن فرس) چانه. اعمّ از چانه انسان و حيوان بمنقار كلاغ نيز حنك گويند (مفردات) لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَ‌ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا اسراء: 62 اگر مرا تا روز قيامت مهلت دهى فرزندان وى را جز اندكى مهار ميكنم.

احْتِنَاك بمعنى لگام زدن اسب است.

ممكن است مراد از آن در آيه مهار كردن و لگام زدن باشد و ممكن است مراد استيلا و غلبه باشد گويند:

«احْتَنَكَ‌ الْجَرَادُ الْأَرْضَ» ملخ با چانه خود بر زمين مستولى شد و آنرا خورد (مفردات) در اقرب الموارد هست: «احْتَنَكَهُ‌ يعنى اسْتَوْلَى عَلَيْهِ» در اينصورت مقصود آنست كه فرزندان او را جز اندكى اغوا ميكنم. بهر حال منظور اغواء و اضلال است. مثل آيه‌ قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ‌ حجر: 39- 40.

از اين مادّه فقط يكبار در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست