ناگفته نماند روزيكه اين آيات نازل شد يهود و نصارى آنها را شنيدند و
دم نزدند و اگر در تورات و انجيل اين مطالب و خبر آمدن آنحضرت نبود هرگز ساكت
نمىشدند و فريادشان باعتراض بلند ميشد آنها هميشه در پى ايراد باسلام بودند.
محمد صادق فخر الاسلام رحمه اللّه كه از دانشمندان نصارى بود و بشرف
اسلام نايل گرديد و كتابهاى متعددى در باره اسلام نوشت در كتاب انيس الاعلام علت
اسلام آوردن خود را چنين مينويسد ...
در سنّ دوازده سالگى خواستم عقايد ملل و مذاهب مختلفه نصارى را تحصيل
نموده باشم بعد از تجسّس بسيار خدمت يكى از قسّيسين عظام از فرقه كاتوليك رسيدم كه
در علم و زهد و تقوى در ميان اهل ملّت خود شهرت تمام داشت. و مردم در سئوالات دينى
بدو مراجعه ميكردند من از او استفاده علم ميكردم هر روز در حدود چهار صد يا پانصد
نفر در پاى درس او حاضر ميشدند عدهاى از زنان تارك دنيا نيز در درسها گرد
ميامدند. از ميان همه بحقير محبّت خاصّى داشت، كليدهاى مسكن و خزائن مأكل و شرب
خود را بحقير سپرده بود مگر كليد يك خانه كوچكى را كه بمنزله صندوقخانه بود، حقير
خيال ميكردم كه آنجا خزانه اموال اوست و از اين جهت با خود ميگفتم كه او اهل
دنياست. روزى وى را عارضهاى روى داده از مجلس درس تخلّف نمود و بحقير گفت: اى
فرزند روحانى تلامذه را بگوى كه من امروز حالت تدريس ندارم. حقير از نزد او بيرون
آمده ديدم شاگردان مذاكره ميكنند صحبت ايشان بمعنى كلمه فارقليط در سريانى و
پرگلوطوس در يونانى كه يوحنّا صاحب انجيل چهارم آمدن او را در باب 14 و 15 و 16 از
جناب عيسى عليه السّلام نقل نموده است كه آنجناب فرمودند