responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 164

شايد علّت، آن باشد كه شكر از نتائج حكمت است.

حكيم: محكم كار. حكمت كردار. كسيكه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد.

در گذشته از جوهرى نقل شد كه حكيم كسى است كارها را محكم و استوار انجام دهد و آنچه از طبرسى نقل شده: حكيم بمعنى مانع از فساد است. عبارت ديگر محكم كار ميباشد و آن صيغه مبالغه است.

اين كلمه از اسماء حسنى است و مجموعا 97 بار در قرآن مجيد بكار رفته، فقط در پنج محل صفت قرآن و در يك محل صفت امر آمده، بقيّه همه در باره حكيم بودن خداوند سبحان است و آن پنج محل عبارت‌اند از ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ‌ آل عمران: 58 يس وَ الْقُرْآنِ‌ الْحَكِيمِ‌ يس: 1 و آيه اوّل سوره يونس و آيه دوّم سوره لقمان و آيه چهارم سوره زخرف در الميزان ذيل آيه اوّل يس، حكمت را بمعنى حقائق معارف و فروعات آن گرفته و گويد كه: قرآن حكيم است زيرا كه حكمت و حقائق معارف در آن مستقر است.

بنظر ميايد كه: قرآن مجيد را در اطلاق اين صفت يك شخص عاقل و محكم كار فرض كنيم همانطور كه شخص را در اثر حكمت كردار و محكم كار بودنش حكيم ميگوئيم هكذا قرآن در تعاليم خود مثل يك شخص محكم كار است و اطلاق حكيم بر قرآن و يك شخص دانا بنا بر آنچه گفته شد يكسان است.

قرآن حكيم است يعنى از روى تشخيص دستور ميدهد و محكم كار و حكمت كردار است.

و آن يك محل كه حكيم وصف امر آمده اين آيه است‌ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‌ دخان: 4 ميشود گفت: حكيم در اين آيه بمعنى مفعول و محكم كارى شده است معنى آيه چنين ميشود: در آنشب هر امريكه از روى تشخيص و محكم كارى است از هم جدا ميشوند.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 164
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست