فعلحَسِبَيحسباز باب علم يعلم بمعنى ظن و گمان بكار ميرود مثلأَحَسِبَالنَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا
أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا ...عنكبوت:
2 بنظر
راغب مصدر اينگونه افعال حسبان بكسر اوّل است. و شايد علت اين تسميه آن است كه
گمان و ظنّ پيش گمان كننده و ظنّ كننده يكنوع حساب است، از جانب خود محاسبه و روى
آن حكم و عمل ميكند.
احتساب نيز در قرآن مجيد بمعنى گمان بكار رفته است و موارد آن فقط سه
محلّ است: زمر 47، حشر: 2، طلاق: 3فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْيَحْتَسِبُواحشر: 2 خدا بآنها از جائى آمد كه
گمان نكرده بودند. علّت تسميه نيز همان است كه گفته شد.
حَسْب (بر وزن فلس) بمعنى كفايت استعمال ميشود (مفردات)وَ قالُواحَسْبُنَااللَّهُ وَ نِعْمَ
الْوَكِيلُآل
عمران: 173 گفتند خدا ما را بس است و بهتر وكيل است اين ماده بدين معنى ده بار در
كلام اللَّه آمده است.
بگمانم علّت اين تسميه آن باشد كه ميان كفايت كننده و كفايت شده حساب
بر قرار است مثلا درفَحَسْبُهُجَهَنَّمُبقره: 206 ميان گناه شخص و عذاب جهنم محاسبهاى هست و عذاب بحساب
گناه است.
حسد:بد خواهى. خواستار بودن زوال نعمت و سعادت ديگرى.
راغب گويد آن گاهى توأم با سعى در از بين بردن نعمت ديگران استقُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ
الْفَلَقِ ...وَ مِنْ شَرِّحاسِدٍإِذاحَسَدَفلق: 5 بگو پناه ميبرم بخداى فلق ... از شرّ بدخواه آنگاه كه بد
خواهى كند. اين مادّه در كلام اللَّه مجيد بيشتر از پنج بار نيامده است.