در عين حال كه فقير است از كسى سئوال نميكند و اظهار حاجت نمىنمايدتَعْرِفُهُمْ
بِسِيماهُمْبقره:
273 با علامتشان آنها را ميشناسى.
حرى:فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَتَحَرَّوْارَشَداًجنّ: 14 در مجمع گويد: اصل تحرّى
بمعنى طلب شىء و قصد آنست معنى آيه: پس هر كه اسلام آورد آنها قصد نجات كردهاند
در اقرب الموارد هست:
«تحرّىالامر: قصده و منه فى القرآن «فَأُولئِكَتَحَرَّوْارَشَداً».
حزب:دسته. (صحاح) موارد استعمال آن در قرآن مجيد نشان ميدهد كه وحدت
عقيده و هدف در آن ملحوظ است و گرنه هر دسته و جماعت را حزب نگويندأَلا إِنَحِزْبَاللَّهِ هُمُ
الْمُفْلِحُونَمجادله: 22 پيداست كه حزب اللّه و انصار خدا در صورتى است كه داراى
هدف واحد و ايمان واحد باشند.
حزب الشيطان كسانىاند كه از اغواهاى شيطان تبعيت ميكنندأَلا إِنَحِزْبَالشَّيْطانِ هُمُ
الْخاسِرُونَمجادله: 19أحزابجمع حزب بمعنى دستههاستوَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَالْأَحْزابِفَالنَّارُ مَوْعِدُهُهود:
17 جنگ
احزاب از آنجهت باين نام ناميده شد كه دستههاى قريش، غطفان، اسد، و يهود در جنگ
با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم كلام شدند و بمدينه لشگر كشيدند
(مجمع البيان) علت تسميه سوره احزاب نيز همان استوَ لَمَّا رَأَ
الْمُؤْمِنُونَالْأَحْزابَقالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُاحزاب: 22.
«احزاب» يازده مرتبه در قرآن مبين آمده و
همه در مقام ذمّ است و مراد از آنها دستههاى اهل كتاب و مشركين و تكذيب كنندگان
پيامبران است.