موضع محكم و يا لاحق شدن بدسته ديگر است. يعنى: هر كه آنروز پشت
بدشمنان كند با غضب خدا هم قرين شده مگر آنكه پشت كردن براى موضع گرفتن در
ناحيهاى و لاحق شدن بديگران باشد.
راغب گويد: تحريف كلام آنست كه آنرا در گوشهاى از احتمال قرار بدهى
كه بتوان بدو وجه حمل كرد. على هذا معنى آن محتمل كردن كلام صريح است «مِنْبَعْدِ ما عَقَلُوهُ»هم قرينه آنست يعنى پس از آنكه
مراد از آنكلام را دانستند آنرا از معناى صريح منحرف ميكردند مثلا ميگفتند: مراد
از اين جمله خاتم پيغمبران نيست بلكه جبرئيل است ظاهرا ازيُحَرِّفُونَالْكَلِمَ عَنْ
مَواضِعِهِهمين
معنى مراد است و يا جاى كلمهها را عوض كرده و طور ديگر جابجا ميكردند، شايد هر دو
تحريف را انجام ميدادهاند.
حرق:سوزاندن. ثلاثى آن مثل باب افعال و تفصيل متعدّى است (اقرب)فَأَصابَها إِعْصارٌ
فِيهِ نارٌفَاحْتَرَقَتْبقره: 266 بآن فشردگيى كه در آن
آتش بود رسيد پس بسوخت. اين آيه آتش سوزى جنگلها را روشن ميكند و در (ع ص ر)
مطالعه شودقالُواحَرِّقُوهُوَ انْصُرُوا
آلِهَتَكُمْانبياء:
68 گفتند او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد.
صحاح گويد: احراق و تحريق دلالت بر شدّت دارند.
وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَالْحَرِيقِآل عمران: 181 «حريق» پنج بار در قرآن تكرار شده است مجمع- البيان آن را آتش معنى كرده و هم
بمعنى محرق گفته است يعنى سوزان. نا گفته نماند حريق در آيات قرآن بمعنى فاعل است
و اگر آنرا آتش معنى كنيم در واقع تسميه