حرص بدنيا از صفات مذموم و سبب هلاكت است و اخبار در باره آن فراوان
ميباشد.
حرض: (بر
وزن فرس) بىفايده. (مفردات) صحاح آنرا فاسد گفته است: «رَجُلٌحَرَضٌاى فاسد مريض فى ثيابه» و از ابو عبيده نقل كرده: حرض آنكسى است كه
اندوه يا عشق او را ذوب و فانى كرده استتَاللَّهِ تَفْتَؤُا
تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَحَرَضاًأَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَيوسف: 85 بخدا آنقدر يوسف را ياد
ميكنى تا از كار افتاده شوى يا بميرى.
يا أَيُّهَا النَّبِيُحَرِّضِالْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِانفال: 65 تحريض بمعنى برانگيختن و
ترغيب است راغب گويد: گويا آن در اصل از بين بردن حرض است در اقرب گويد: «حَرَّضَفلاناً: أَزَالَ عَنْهُ الحَرَضَ»
معنى آيه: اى پيغمبر مؤمنان را بر جهاد ترغيب كن.
حرف:طرف. حرف هر چيز طرف آنست (صحاح- قاموس- مفردات) مثل حرف شمشير، حرف
كشتى، حرف كوه،وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلىحَرْفٍفَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ
اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ ...حجّ:
11 بعضى
از مردم خدا را بر طرفى عبادت ميكند اگر خيرى باو رسيد بآن خاطر جمع ميشود و اگر
امتحانى پيش آيد روى بگرداند. يعنى اين شخص در وسط و حقيقت بندگى نيست و در گوشه
آن قرار گرفته لذا با خيرى مطمئن و با امتحانى رو گردان ميشود «فَإِنْأَصابَهُ» «حرف» را تفسير ميكند.
متحرّف كسى است كه بيك جانب ميل ميكند. مثلوَ مَنْ يُوَلِّهِمْ
يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّامُتَحَرِّفاًلِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ
مِنَ اللَّهِانفال: 16 آيه در خصوص حرمت فرار از جنگ است مگر كسيكه براى جنگ
بمحلّى و جانبى ميل كند و يا خود را بكنار دسته ديگر از مجاهدين برساند كه اين عقب
نشينى فرار نيست بلكه يافتن