responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 82

لقب درست باشد، زيرا اثبات دو اسم براى يكنفر محتاج مؤنه است.

فريد وجدى در دائرة المعارف آورده گويند: معناى آن بنده خدا و برگزيده خداست، «ايل» خدا «اسرى» بنده. در المنار گويد: اسرائيل را امير مجاهد مع اللَّه گفته‌اند.

اين كلمه 43 بار در قرآن مجيد آمده است، 41 بار بلفظ «بنى اسرائيل».

مراد از بنى اسرائيل، فرزندان دوازده گانه حضرت يعقوب و اولاد آنهاست كه بقوم يهود معروف‌اند.

در قرآن داستانهاى مفصّلى دارند كه مقدارى از آنها در «يهود» خواهد آمد انشاء اللَّه.

أَساس: اصل. پايه. گويند «أَسَّسَ‌ بُنْيَانَهِ» يعنى براى ساختمانش پايه قرار داد «أَسَّسَ‌ بُنْيانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ مِنَ اللَّهِ» توبه: 109 بناى خويش را بر پرهيز كارى پايه نهاد، يعنى اصل و پايه بناى او تقوى است‌ «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ‌ عَلَى التَّقْوى‌» توبه: 108 مسجديكه بر تقوى پايه گذارى شده، پايه آن تقوى است. اين كلمه بصورت ماضى معلوم و مجهول فقط سه بار در كلام اللَّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه آيه 108- 109 واقع است.

لازم نيست، پايه و اصل، مادّى باشد بلكه اعمّ است چنانكه در دو آيه فوق، پايه معنوى مراد است.

أَسَف: حزن. غضب. در مجمع گويد: أَسَفٌ‌ بمعنى شدّت غضب است، بمعنى اندوه نيز ميايد.

بنا بقول راغب: منشاء اسف، حسّ انتقام است، اگر انتقام نسبت بضعيف باشد اسف بصورت غضب متجلّى ميشود (و معناى غضب ميدهد) و هر گاه نسبت بقوى باشد بصورت اندوه ظاهر ميگردد انتهى.

بنا بر اين ميشود كه بمعنى غضب باشد نظير «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» زخرف: 55، چون ما را بخشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم. و ميشود بمعنى اندوه باشد مثل‌ «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ‌ ... أَسَفاً» كهف: 6 شايد تو از اندوه خودت را هلاك كننده‌اى اسِف بكسر (س) صفت‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست