أَرِيكة: (بر وزن سَفِينَه) تخت مزيّن «مُتَّكِئِينَفِيها عَلَىالْأَرائِكِ»كهف 31 يعنى: در بهشت بر تختهاى مزيّن تكيه زدهاند، ارباب لغت آنرا
تخت مزيّن. كه در خيمه يا اطاقى است و تخت اطاق عروس و سرا پرده عروس كه روى سرير
است و فرش اطاق عروس.
معنى كردهاند. اين كلمه بصيغه جمع (ارَائِك) پنج بار در قرآن مجيد
آمده است.
نا گفته نماند:أَرِيكَهتخت خالى نيست. بلكه مزيّن بودن آن منظور است چنانكه در اطلاق سرير
بر تخت. سرور و شادى مورد نظر است.
إِرَم: (بر وزن عنب) سنگهائيكه روى هم مىچينند براى نشان دادن راه در
بيابانها (نهايه) جمع آنآرَاماست. وأَرْم (بر وزن عقل) بمعنى خوردن، پوسيدن و فانى شدن است «أَرَمَما على المائدة: اكَلَهُ،أَرَمَالْمَالُ: فَنِيَ،أَرَمَ:
اى بَلِي و صار رميما».
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ
رَبُّكَ بِعادٍإِرَمَذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ»فجر: 6 و 3: با تدبر در آيه شريفه
روشن ميشود كه «إِرَم» بدل اشتمال است از «عاد» و عاد چنانكه ميدانيم قوم هود عليه السّلام است.
ترجمه اين دو آيه چنين ميشود: آيا ندانستى كه پروردگارت با قوم عاد،
با آن بناى ستوندار كه نظير آن در سر زمينها ساخته نشده بود، چه كرد؟ اگر «عاد» ذكر نميشد معنى آيه تمام بود ولى معلوم نميشد اين بنا يا شهر متعلق
بكدام قوم است.
پر روشن است كه «إرم» عمارت
مخصوص و يا شهرى با شكوه بود.
كه نظير آن تا آنروز ساخته نشده بود، و نيز اين دو آيه، از ويران شدن
آن در اثر غضب خداوندى، خبر ميدهد.
[افسانه
إِرَم]
در شرح و تفسير «إِرَم» افسانهى
بكتب اسلامى راه يافته كه ريشه آن به وهب بن منبّه ميرسد و كعب الاحبار