اجازه است با لام متعدى شده مثل «عَفَااللَّهُ عَنْكَ لِمَأَذِنْتَلَهُمْ»توبه: 43 در بعضى از آيات، اذن را اراده و مشيّت معنى كردهاند نظير «فِيبُيُوتٍأَذِنَاللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»يعنى: در خانههائيكه خدا اراده
فرموده بزرگ و محترم شوند، و نظير «وَما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّابِإِذْنِاللَّهِ»آل عمران 145 براى هيچ كس نيست كه
بميرد جز باراده خدا. اين براى آنست كه اذن با اراده يكى است و اراده در مقام از
اذن مقدّم است، بايد اوّل اراده كنيم سپس اذن بدهيم.
اذان: بمعنى اعلام است «وَأَذانٌمِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ»توبه:
3، اذان اسلام را از آنجهتأذانگفتهاند كه مؤذّن با صداى بلند دخول وقت را اعلام ميكند، مؤذن يعنى كسيكه
بندا و صداى بلند اعلام ميكند «فَأَذَّنَمُؤَذِّنٌبَيْنَهُمْ»اعراف:
44، آذَنَ در كريمه «آمَنْتُمْبِهِ قَبْلَ أَنْآذَنَلَكُمْ»اعراف: 123 و امثال آن بمعنى إذن دادن استآذَنْتُهُدر مفردات گويد:أَذِنْتُهُبكذا وآذَنْتُهُبمعنى» ارباب تفاسير نيز چنين
گفتهاند، شايد مراد از مفاعله در اينجا شدت باشد يعنى پيش از آنكه من اذن قطعى و
صريح بدهم بموسى ايمان آورديد؟! در كريمه «فَإِنْتَوَلَّوْا فَقُلْآذَنْتُكُمْعَلى سَواءٍ»انبياء: 109 و در كريمه «وَيَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُواآذَنَّاكَما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ» (فصلت 47) آذن را اعلام معنى
كردهاند يعنى:
اگر از دعوت تو سر پيچيدند بگو:
بهمه بطور مساوى اعلام كردم. و روز قيامت ندايشان ميكند: شريكان من
كجايند؟ گويند: بتو خبر داديم كه از ما گواهى نيست كه بگويد:
تو را شريكى هست.
فرق اين دو آيه، با آيه «آذَنَلَكُمْ»آنست كه آن با لام متعدى شده و بمعنى اذن دادن است چنانكه از قاموس
نقل شد. ولى در اين دو آيه ظاهرا، باء مقدّر است يعنى «آذَنْتُكُمبِعَذَابِ اللَّهِ عَلَى سَوَاءٍ» و «آذَنَّاكَبِأَنَّهُ مَا مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ» و سابقا روشن گرديد كه چون أذن
متعدى