بودن آنست (مفردات) در مجمع البيان ذيل آيه 73 اعراف آنرا نام يكى از
نوادههاى نوح فرموده كه قبيله صالح بنام او نامگذارى شده بود.
اين كلمه 26 بار در قرآن كريم آمده، منصرف و غير منصرف هر دو بكار
رفته است طبرسى در ذيل آيه 68 از سوره هود فرمايد:
حفص بنقل از عاصم و نيز يعقوب و حمزهأَلا إِنَثَمُودَ ...را بدون
تنوين خواندهاند و ديگران در اين سوره و سوره فرقان و عنكبوت و نجم آنرا با تنوين
خواندهاند زيرا كه در اين مواضع ثمود با الف نوشته شده است.
بهر حال اگر آنرا اسم قوم گرفتيم مذكّر و منصرف است و اگر اسم قبيله
گرفتيم، غير منصرف و علّت عدم صرف آن علميّت و تأنيث است.
راغب گويد: اصل آن از ثمد است و آن آبى است كه مادّه نداشته باشد.
(مثل آب باران كه در جائى جمع شده است).
[آنچه
قرآن در باره قوم ثمود فرموده بقرار ذيل است:] الف: مردمى بت پرست بودند و در آن
اصرار داشته و پيامبرشان حضرت صالح ميگفتند: ميخواهى ما را از عبادت آنچه پدرانمان
عبادت ميكردند باز دارى؟ حقّا كه ما در دعوت تو شكّ داريم.
هود: 63.
ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبى داشتند و از وسائل طبيعى
استفاده كرده و كامياب بودند در جلگهها و همواريها، كاخها ميساختند و از كوهها
عمارتها ميتراشيدند و از ياد خدا غافل و از افساد پروائى نداشتند اعراف: 74 و
بشغل كشاورزى اشتغال داشته باغها و چشمهها و مزرعههاى مفصلى داشتند شعراء: 148.
حضرت صالح بهدايت آنها مبعوث شد هر چه تلاش كرد كمتر موفّق شد و عدّه
كمى ايمان آوردند و ناقه صالح را كه معجزه بود پى كردند