على هذا بايد گفت: وقوع آن كه خود آن است، واقعه سنگين و و مهمّ است.
اين سنگينى مثل سنگينى اجسام نيست بلكه سنگينى معنوى است مثل سنگينى مرض و سنگينى
آنكس كه غرامت بيشتر پرداخته است نظيرأَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍمُثْقَلُونَطور: 40 در آيهوَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ
يَوْماًثَقِيلًاانسان: 27 كه ثقيل صفت «يوم» آمده، محتمل است سنگينى آن بر مردم مراد باشد.
ب:ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِاثَّاقَلْتُمْإِلَى الْأَرْضِ ...توبه: 38تثاقلاظهار سنگينى نفس و بعبارت ديگر
عدم ميل است يعنى: چه شده بر شما چون گويند در راه خدا كوچ كنيد سنگينى ميكنيد
بسوى زمين و ميخواهيد بمانيد و خارج نشويد.
ج:إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًاثَقِيلًامزمّل: 5 ملاحظه قبل و بعد آيه و
آيات ديگر نشان ميدهد كه مراد سنگينى تبليغ آن بر آنحضرت است.
درست است كه قرآن برنامه حق و فطرت است ولى تبليغ آن بر يك فرد كه
تمام محيط بمخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود. و اللّه العالم د:وَ لَيَحْمِلُنَأَثْقالَهُمْوَأَثْقالًامَعَأَثْقالِهِمْ ...عنكبوت:
13 آيه شريفه در باره پيشوايان باطل است كه هم حامل گناهان خويشاند و هم حامل
گناهان ديگر كه بجهت وا داشتن ديگران بگناه، كسب كردهاند بعبارت ديگر، دو نوع
گناه دارند يكى گناهى كه خود كردهاند و ديگرى گناه كسانيكه تعليم كردهاند و بدعت
گذاشتهاند. كه در اسلام ثابت است هر كه ديگران را بگناه وا دارد و بدعت گذارد مثل
گناه تمام مرتكبين آن بدعت، بپاى اوست و مرتكبين نيز در مقابل عمل خود گناهكاراند
ه:إِذا
زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُأَثْقالَهازلزال:
2 اثقال
چنانكه گفته شد بمعنى چيزهاى سنگين كننده و بمعناى بار