نهج البلاغه نامه 42: دست تو را از كارت باز داشتم بىآنكه مذمت و ملامتى
براى تو باشد. اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.ثَرْبَوتَثْرِيبهر دو بيك معنى است.
ثَرَى:خاك. ارباب لغت آنرا خاك تر معنى كردهاند در مجمع و اقرب الموارد،
خاك مرطوب گفتهاند و غير آن معنى نيز آمده است ولى از نهج البلاغه روشن ميشود كه
معنى آن مطلق خاك استلَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ
ما تَحْتَالثَّرىطه: 6 براى خداست آنچه در آسمان و
زمين و آنچه در ميان آندو و آنچه در زير خاك است.
در نهج آمده
«وَيَطُولُ فىالثَّرَىحُلُولُهَا».
خطبه 223
«وَدُفِنَتْ تَحْتَالثَّرَى».
نامه 41
«وَأَكَلَتْهُمُ
الْجَنَادِلُ وَالثَّرَى».
خطبه 224. پيداست كه مراد از آنها مطلق خاك است.
«ثرى» فقط يكدفعه در قرآن آمده است.
ثُعبَان:اژدها.فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَثُعْبانٌمُبِينٌاعراف: 107 پس عصاى خويش را بيفكند
و در دم اژدهائى آشكار شد. اين كلمه تنها دو بار در قرآن مجيد در باره عصاى موسى
كه باژدها مبدّل ميگرديد، آمده است. يكى آيه فوق و ديگرى آيه 32 سوره شعراء، در
اقرب الموارد آمده:
ثعبان نوعى از مارهاى طويلى است بر نر و ماده هر دو اطلاق ميشود.
گويا براى سرعت خزيدن اژدها، بآن ثعبان گفتهاند زيرا ثعب بمعنى جارى
كردن آب و خون است. در نهايه آمده: