روشن ميكند كه تسليم ميشوند ولى در ظاهر، فائدهاى بحالشان ندارد
همچنين دو آيه ذيل
... رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ
فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَإِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ
عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ. وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ
حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَيونس: 88- 96 و 97 ميفهمانند كه كافران ايمان اختيارى كه با تفكّر در
نظام عالم بدست ميايد، نمياورند و چون عذاب اليم را ديدند تسليم ميشوند، و اين غير
از آيه ذيل است كه فرمودهوَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ
مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداًنساء: 159 آيه شريفه درباره حضرت
عيسى است و مفهومش آنست كه تمام اهل كتاب پيش از مرگ خود بحضرت عيسى ايمان مياورند
و ميدانند كه خدا و پسر خدا نبوده است و ظاهر آيه آنست كه ضمير «بِهِ»به عيسى و
ضمير «مَوْتِهِ»به اهل
الكتاب راجع است. الميزان و المنار در تفسير آيه گفتهاند: هر يك از اهل كتاب در
وقت مرگ و ديدن عالم شهود وضعشان عوض شده و يقين پيدا ميكنند كه عيسى پيغمبر و
بنده خدا بوده است نه خدا و يا پسر خدا و يا دروغگو، در نتيجه حجّت خدا در باره
عيسى بر يهود و نصارى تمام ميشود ولى باز پيداست كه اين ايمان فائدهاى بحالشان
نخواهد داشت.
خلاصه اينكه: از مجموع آيات روشن ميشود ايمان و تسليم، واقعى و از ته
قلب نيست و نظير:قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا
أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْحجرات: 14 است.
سوّم: شخص گناهكار كه هنگام مرگ ميگويد: «إِنِّيتُبْتُالْآنَ»توبهاش قبول نيست و بىتوبه از دنيا ميرود ولى معذّب بودنش مانند
كافر حتمى نيست احتمال دارد بوسيله شفاعت يا رحمت خدا، بخشوده شود، ذيل آيه كه ميگويد:أَعْتَدْنا لَهُمْ
عَذاباً أَلِيماًحكم