responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 268

بمعنى پوشيدن چيز و مخفى كردن آن است. جنين را از آن، جنين گويند كه شكم مادر او را پوشيده است. و آن بمعناى مفعول است.

«فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ» انعام: 76 يعنى شب او را پوشيد، ديوانه را چون عقلش پوشيده شده مجنون گويند، قلب را چون در ميان بدن از انظار پوشيده است جنان گفته‌اند، سپر را چون در حين جنگ شخص را ميپوشاند مجن و مجنّة گويند.

جنّت هر باغى است كه درختان آن روى زمين را بپوشاند (مفردات).

على هذا، باغ و چمن و بستان را جنّت گوئيم كه درختان و علفهاى آن روى زمين را مستور نموده است و جنّت گفتن باعتبار روئيدنيهاست نه زمين، در اين صورت معنى‌ «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» اين است: درختان و روئيدنيهائيكه نهرها از زير آنها روانند و اگر گفتيم: بهشت‌هائيكه نهرها از زير آن روانند مراد اين مطلب است.

تراب: خاك. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ‌ تُرابٍ‌ ...» كهف: 37، آيا كافر شدى بكسيكه تو را از خاك مخصوص آفريد.

در اينجا چند آيه را بررسى ميكنيم:

1- «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ‌ تُرابٍ‌ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ...» فاطر: 11 و در قرآن مجيد شش بار خلقت انسان از تراب مذكور است و همه بلفظ نكره آمده يعنى از خاكى بخصوص.

و هشت بار نيز كلمه «طين» آمده و همه نكره، يعنى از گل بخصوص مثل‌ «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ» سجده: 7، سه دفعه هم «حماء» آمده باز نكره يعنى از لجن سياه و بد بوى بخصوص‌ «إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ» حجر:

28، راجع بتوضيح اين آيات به «آدم» رجوع شود.

2- «وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ‌ أَتْرابٌ‌» ص: 52 كلمه اتراب سه بار در صفت حوريان بهشتى آمده است‌ «فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً عُرُباً أَتْراباً»

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست