در چهار آيه، كلمه صمّ قبل از «بكم» آمده
و در آيه 97 اسراء «بكم» از «صمّ» جلوتر
آمده است وانگهى بنا بر تصريح طبرسى: أَصَمّ كسى است كه كر متولّد شده باشد. على
هذا نميتوان گفت علّت جلو افتادن «صمّ» آن
است كه انسان اوّل كر و بعد لال ميشود.
زيرا اين در صورتى است كه لالى و كرى از عوارض بعدى باشد.
ولى بعيد نيست كه بگوئيم:
قاعدة چون گوش نشنود زبان قادر بتكلّم نخواهد بود، لذا در چهار آيه
كه راجع بدنيا است «صمّ» بدين اعتبار از «بكم» جلو افتاده است و در آيه اسراء كه آمده «وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَبُكْماًوَ صُمًّا»شايد بدين جهة است كه شخص گرفتار اوّل
بلا را مىبيند، بعد اظهار ميدارد، بعد بكلام دادرس گوش ميدهد و آنها از هر سه
محروماند چون در دنيا نيز آيات حق را نميديدند، و بحرف حق اعتراف نميكردند و گوش
نميدادند و اللَّه العالم.
بكى:بُكَاءاگر بقصر خوانده شود بمعنى گريه و اشك ريختن است و اگر بمدّ باشد
بمعنى صدائى است كه توأم با گريه است (صحاح) راغب گويد: در صورتيكه صدا بيش از
اندوه باشد با مدّ آيد مثل رغاء و ثغاء و اگر اندوه بيش از صدا باشد با قصر آيد.
«وَجاؤُ أَباهُمْ عِشاءًيَبْكُونَ»يوسف: 16
شب پيش پدرشان آمدند در حاليكه گريه ميكردند «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكى»نجم: 43 و
اوست كه مىخنداند و ميگرياند.
«خَرُّواسُجَّداً وَبُكِيًّا»مريم:
58 سجده
كنان و گريه كنان ميافتند «بُكِي» جمعبَاكِىاست و آن بر وزن فعول (بضمّ اوّل)
است چنانكه سجود در «الرُّكَّعِالسُّجُودِ»جمع ساجد است گويند: ساجد سجود،
قاعد قعود و راكع ركوع (مفردات).
در اينجا لازم است بدو آيه توجّه كنيم، يكى آيه «فَلْيَضْحَكُوا