96، اوّلين خانهايكه براى مردم وضع شده همان است كه در بكّه است.
بكّ در لغت بمعنى ازدحام است و بكّه چنانكه طبرسى فرموده بمعنى محلّ
ازدحام است بنا بر اين چون محلّ بيت و اطراف آن، محل ازدحام براى طواف و استلام و
نماز و دعاست، بآن بكّه گفته شده و آن بمعنى وصف است نه علم محلّ و اگر جاى ديگر
هم محلّ ازدحام باشد مثل جمرات منى بآنها هم بكّه گفته ميشود.
در الميزان فرموده: مراد از بكّه زمين كعبه است بواسطه ازدحام مردم،
بكّه ناميده شده است.
طبرسى از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه بكّه مسجد الحرام است و
مكّه تمام حرم. و اين مؤيد مطلب فوق است زيرا مسجد الحرام محل ازدحام است.
و گويند: مراد از بكّه، مكّه است ميم آن بباء قلب شده است.
محلّ كعبه و محلّ طواف و غيره نيز گفتهاند.
بُكم:أَبْكَمبمعنى لال مادر- زاد است چنانكه طبرسى و راغب و ابن اثير در نهايه،
تصريح كردهاند و جمع آن بكم است مثل «أَحَدُهُماأَبْكَمُلا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ»نحل:
76 يكى
از آندو لال است و بر چيزى قادر نيست، و مثل «صُمٌبُكْمٌعُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ»بقره:
18: كرند،
لالند، كوراند پس بر نميگردند.
راغب ميگويد: أبكم كسى است كه لال بدنيا آيد و اخرس مطلق لال است
خواه از مادر زائيده شود و خواه بعدا لال گردد پس ميان آندو عموم و خصوص مطلق هست.
هر ابكم اخرس است و بعضى ابكم اخرس نيست.
مراد از صمّ و بكم در آيه فوق و نظائر آن كسانىاند كه بحرف حق گوش
نميدهند و بآن اقرار نميكنند.