راغب گويد: بقل آنست كه اصل و فرع آن در زمستان نرويد. اين معنى اعم
از «بقل» در آيه فوق است، مراد از آن در آيه
بقرينه قثّاء، فوم، عدس و غيره: تره خوردنى است. و يكبار بيش در قرآن نيامده است.
86، اين آيه در داستان شعيب است كه بعد از نهى از تنقيص مال مردم ميگويد:
بقيّهى خدا يعنى بقيّهى كسب حلال كه نفع آن باشد براى شما بهتر است.
در تفسير صافى از كمال الدين صدوق نقل شده كه امام زمان صلوات اللَّه
عليه و على آبائه بعد از ظهور اوّلين كلامش اين آيه است و ميفرمايد: منم بقيّة
اللَّه و حجت و خليفه خدا بر شما هر كه بآنحضرت سلام بدهد ميگويد: السَّلَامُ
عَلَيْكَ يَابَقِيَّةَاللَّهِ فِي أَرْضِهِ. روايت از
حضرت امام باقر عليه السّلام است.
«فَهَلْتَرى لَهُمْ مِنْباقِيَةٍ»حاقّه: 8
بعضىها گفتهاند:باقِيَةٍدر آيه مصدر است مثل عافيت، ولى ديگران بمعنى جماعة باقيه يا نفس
باقيه گفتهاند.
آخر آيات قبل و بعد همه بر اين وزناند، مثل قارعه، طاغيه، عاتيه،
خاويه، خاطئه و رابيه.
بهتر است باقيه را اسم فاعل گرفته و موصوف آنرا چنانكه طبرسى فرموده نفس
بگيريم تا مثل آيات قبل و بعد اسم فاعل باشد يعنى:
پس آيا احدى از آنها را باقى مانده مىبينى؟.
«وَالْباقِياتُالصَّالِحاتُ خَيْرٌ
عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً»كهف: 46. اين تركيب دو بار در قرآن مجيد آمده