responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 177

طبرسى نقل شد بواسطه آشكار و هويدا بودن، بروج گويند.

برح: كنار شدن. در مجمع البيان آمده: «بَرِحَ‌ الرَّجُلُ‌ بَرَاحاً:

اذا تنحّى عن موضعه» اين كلمه در قرآن مجيد فقط در معناى كنار شدن و شبيه آن بكار رفته ولى چون با كلمه‌ى نفى همراه است افاده‌ى اثبات ميكند، كه نفى با نفى مفيد اثبات است‌ «فَلَنْ‌ أَبْرَحَ‌ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي» يوسف: 80 هرگز از اين زمين كنار نميشويم تا پدرم اجازه دهد. «قالُوا لَنْ‌ نَبْرَحَ‌ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى‌» طه: 91 گفتند هرگز از عبادت آن كنار نميشويم و بدان عبادت ميكنيم تا موسى بسوى ما باز گردد.

بَرد: خنك. «قُلْنا يا نارُ كُونِي‌ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‌ إِبْراهِيمَ» انبياء:

69 گفتيم اى آتش بر ابراهيم خنك و سالم باش. در لغت آمده:

«الْبَرْدُ: نقيض الحرّ و الْبُرُودَةُ نقيض الحرارة».

بَارِدٌ: اسم فاعل از بَرْد است‌ «وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ» واقعه: 44 و سايه‌اى از دود كه نه خنك است و نه گوارا.

در اقرب الموارد گويد: بَرْد بمعنى خواب آمده و آيه‌ى‌ «لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً» نباء: 24 بهمان معنى است يعنى در جهنّم، خواب و نوشيدنى نمى‌چشند. راغب نيز برد را در آيه بمعنى خواب گرفته است، و ميگويد: اطلاق برد بر خواب براى عروض سردى بر ظاهر بدن و يا براى عروض سكون و آرامش بر بدن است.

ناگفته نماند: گر چه برد بخواب و مردن نيز گفته شده مثل «بَرَدَ فلانٌ أَىْ مَاتَ» ولى بهتر است در آيه‌ى فوق‌ «بَرْداً» را بمعنى آب خنك بگيريم تا از معنى اوّل كنار نشويم مخصوصا بقرينه‌ى آيه‌ى بعد «إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً» كه «حميم» در مقابل‌ «بَرْداً» آمده و آن بمعنى آب گرم است يعنى: در آنجا نه آب خنك ميچشند و نه شربت مگر آب گرم و چرك يا آب گنديده،

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 177
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست