بَذر:پاشيدن تخم و باسراف كار از آن مبذّر ميگويند كه مال را ميپاشد و
متفرّق ميكند. راغب گويد:
تبذير بمعنى تفريق و اصل آن بذر پاشيدن است بعدا بطور استعاره بآنكه
مال خويش را ضايع ميكند مبذّر گفتند «إِنَالْمُبَذِّرِينَكانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ»اسراء: 27، اسرافكاران برادران
شياطيناند «وَلاتُبَذِّرْتَبْذِيراً»اسراء:
26، در قاموس گويد: بذر: تخم و پاشيدن آن است.
برء:خلاص شدن. كنار شدن.
آفريدن. اين كلمه بنا بر آنچه در اقرب الموارد آمده اگر از باب علم
يعلم باشد بمعنى خلاص شدن و كنار شدن و اگر از باب قطع يقطع باشد بمعنى آفريدن
است.
در مفردات آمده: برء و براء و تبرّى كنار شدن از چيزيست كه مجاورت آن
ناپسند است، لذاست كه گويند: از مرض برى شدم و از فلان برى شدم.
در قرآن كريم بهر دو معنى كنار شدن و آفريدن آمده است «فَلَمَّاتَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ
عَدُوٌّ لِلَّهِتَبَرَّأَمِنْهُ»توبه: 114، چون بر ابراهيم روشن گرديد كه آزر دشمن خداست از او كنار
شد و بيزارى كرد «أَنَّاللَّهَبَرِيءٌمِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ
رَسُولُهُ»توبه:
3، حقّا كه خدا و رسولش از مشركان كنار و بيزارند، معنى دوم را در «بريّه» بخوانيد.
بَرِيَّة:خلق. «أُولئِكَهُمْ خَيْرُ
الْبَرِيَّةِ»بيّنه: 7، آنها بهترين خلقاند با در نظر گرفتن معنى برء كه در پيش
گفته شد بنظر ميايد كه خلق را از آنجهت بريّه گفتهاند كه از مادّه عالم كنار شده
و بصورت انسان و زنده در آمدهاند «ماأَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ
إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْنَبْرَأَها»حديد: 22، هيچ مصيبتى در زمين و در وجودتان نرسيده مگر آنكه آن در
كتابى است پيش از آنكه شما را بيافرينيم. در مجمع البيان گفته: ضمير «نَبْرَأَها»به «أَنْفُسِكُمْ»بر
ميگردد، ممكن است به «مُصِيبَةٍ»برگردد
يعنى: